کای کشتهٔ جفا سوی ما یک نظر ببین
ما را چو باد زین سر کو پیسپر ببین
بگشای چشم و پردهنشینان قدس را
سیارهسار گرد جهان دربهدر ببین
این کاروان قافلهسالار کشته را
پایی ز پیش و دل ز پس آسیمهسر ببین
خود را چو اشک دیدهٔ ما خاک شین بجوی
ما را چو زخم سینهٔ خود خونجگر ببین
پویم به پای خوف و خورم خون دل به راه
اسباب زاد و راحلهام زین سفر ببین
هم خاک و خون مرا عوض آب و نان بیاب
هم اشک و رخ مرا بدل سیم و زر ببین
هر بامداد مائدهام لخت دل نگر
هر شامگاه ساقیهام چشم تر ببین
در هر نفس که بی تو کشم صد بلا بهپای
در هر قدم که بی تو روم صد خطر ببین
این خواهران که روحقدس پردهدارشان
عریان اسیر طایفهٔ پردهدر ببین
دل سختتر شد اینهمه را ز اشک و آه ما
بر کوه برق و بارش ما را اثر ببین
این خاندان که فرض شد اکرامشان به خلق
خواریکش از اراذل بی پا و سر ببین
بعد از قتال و غارت و اخراج و نفی و سلب
بر ما ستیز خصم جفاجو بتر ببین
سفر وجود خویش چو قرآن مندرس
اجزای آن گسیخته از یکدگر ببین
داغ درون ما به غم خویش برشمار
از زخمهای خویش یکی بیشتر ببین
ز انبوه غم نهاد دگرباره رخ به خاک
نالید و گفت وا ابتا روحنا فداک
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
کای کشتهٔ جفا سوی ما یک نظر ببین
ما را چو باد زین سر کو پیسپر ببین
بگشای چشم و پردهنشینان قدس را
سیارهسار گرد جهان دربهدر ببین
این کاروان قافلهسالار کشته را
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.