کای یار بی کسان سخن جان گزا زدی
کآتش به جان دوده ی آل عبا زدی
داری سرشکستن دل های ما که تیغ
بستی به قصد دشمن و بر قلب ما زدی
داغی که بود در خور اعدای سخت جان
از ماجرای خود به دل ما چرا زدی
آن ضربتی که سینه ی بیگانه را سزاست
بی دست و تیغ بر جگر آشنا زدی
آتش زدی به خلوتیان حریم قدس
بی پرده زین سخن که به ما بر ملا زدی
دم درگلوی ما همه شد آتشین گره
در پاسخ تو تا دم از این ماجرا زدی
دامن کشیدی از من و کلثوم گوییا
دامن بر آتش دل خیر النساء زدی
خود را قتیل و اهل حرم را اسیر گیر
پندار خود که بر صف قوم دغا زدی
رفتی به سوی مقتل وگشتی نگون ز اسب
خفتی به روی خاک و به خون دست و پا زدی
ایل حجاز ساز حسینی کنند راست
تا با مخالفان عراق این نوا زدی
از پرده ی جگر همه چون نی نوا زنند
تا تو قدم به ناحیه ی نینوا زدی
کیوان فراشت رایت کرببلای ما
تا تو علم به بادیه ی کربلا زدی
کردی به دست خویش سر خویش و اقربا
گوی ولا و بر سر کوی بلا زدی
در پای دوست دست فشاندی ز ماسوا
در راه قرب بر دو جهان پشت پا زدی
این گفت و رفت از خود و افتاد بر زمین
برخاست بار دیگر و با گریه گفت این
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساسات عمیق و دردی میپردازد که شاعر در اثر ظلم و ستم بر اهل بیت پیامبر (ص) و واقعه عاشورا تجربه کرده است. شاعر از کربلا، جنگ و مبارزه حق علیه باطل سخن میگوید و به داغ دلهایی اشاره میکند که از آتش ظلم و خیانت نشأت میگیرد. او به مظلومیت امام حسین (ع) و خانوادهاش، و به غم و اندوهی که بر دل پیروان آن بزرگوار نشسته است، اشاره کرده و نشان میدهد که این دردها تمامی ندارد. در نهایت، با اشاره به ابعاد عاطفی و انسانی داستان عاشورا، شاعر ندای فریاد و گریه زاری را به تصویر میکشد.
هوش مصنوعی: ای دوست بیکسان، تو سخنانی گفتی که جان را به آرامش میآورد. کلامت مانند آتشی بود که به جان دودههای آل عبا خسارت زد.
هوش مصنوعی: تو با نیت دشمنی، دلهای ما را میشکنی و به قلب ما ضربه میزنی.
هوش مصنوعی: آسیبی که دشمنان ما از ماجرای خود برداشتند، چرا به دل ما منتقل کردی؟
هوش مصنوعی: نیک بدان که آن آسیب و تهاجمی که سزاوار دشمنان است، تو بدون استفاده از سلاح و دست، بر دوستان خود وارد کردی.
هوش مصنوعی: تو با سخنان بیپردهات، در دل کسانی که به مقام مقدس ایمان دارند، آتش افکندهای. این اتفاق به روشنی نشاندهندهی افشای حقیقتهایی است که به ما هم نسبت دادهای.
هوش مصنوعی: در لحظهای که نفس ما در گلویمان میسوزد، پاسخ ما به این پرسش، به اندازهی شعلهی آتش است؛ چرا که هر بار که از این موضوع صحبت میکنی، دوباره آتش این احساس در ما شعلهور میشود.
هوش مصنوعی: تو از من کنارهگیری کردی و گویی دامن خود را بر آتش دل زن شایستهای افکندهای.
هوش مصنوعی: خودت را مقتول و اهل خانوادهات را اسیر تصور کن، گمان کن که در صف دشمنان فریبکار قرار گرفتهای.
هوش مصنوعی: تو به سوی میدان جنگ رفتی و به زمین افتادی. به صورت بر خاک و در خون خود دست و پا زدی.
هوش مصنوعی: ساکنان حجاز با حمایت خود از حسین، به مقابله با مخالفان در عراق میپردازند و صدایشان به گوش آنها میرسد.
هوش مصنوعی: همه از درون دل و با احساس عمیق و درد به شکلی شبیه نی میخوانند و نوا میزنند، چرا که تو به ناحیه نینوا پا گذاشتی.
هوش مصنوعی: کیوان پرچم کربلا را برافراشته کرده تا تو در میدان کربلا علم و نشانه را به اهتزاز درآوری.
هوش مصنوعی: تو با دستان خودت سرنوشت خود و نزدیکانت را مشخص کردی و در محلی پر از درد و رنج، فریاد حق و راستی سر دادی.
هوش مصنوعی: برای رسیدن به دوستی و نزدیکی به او، از تمامی چیزهای دیگر گذشتی و پشت پا زدی.
هوش مصنوعی: او این را گفت و از خود دور شد و بر زمین افتاد. دوباره برخاست و با گریه گفت: این.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.