گنجور

 
صفایی جندقی

شماره ۱: یا رب می ملعنت به جامم نکنی - وز جام غرور و تلخکامم نکنی

شماره ۲: غیر از نیکی ز نیک ناید کاری - کشنید ز بد به جز بدی کاری

شماره ۳: یک عمر ز حضرت تو رخ تافته ام - و امروز خجل سوی تو بشتافته ام

شماره ۴: یارب مفتون هیچ کارم نکنی - بر طاعت خویش امیدوارم نکنی

شماره ۵: عزت که دهد اگر تو خوارم خواهی - طاعت چه کند چه شرمسارم خواهی

شماره ۶: با آن همه رحمت ار امانم ندهی - بایست خود از نخست جانم ندهی

شماره ۷: محشر محشر اگر گناه است مرا - عفو تو چه غم که عذرخواه است مرا

شماره ۸: برخیز دلا که ملک بی چون طلبیم - بس موهبت از حساب بیرون طلبیم

شماره ۹: روزی که رجوع جان به تن خواهد بود - تن را بدل جامه کفن خواهد بود

شماره ۱۰: آن روز که سوی توست راه همه کس - بر ماهی و ماه اشک و آه همه کس

شماره ۱۱: غم نیست که بندگی بسی نیست مرا - کاندر دو جهان جز تو کسی نیست مرا

شماره ۱۲: یا رب به محبت خود انبازم کن - درهای یقین به روی دل بازم کن

شماره ۱۳: با یاد تو روز و شب شمار است مرا - از غیر تو هر چه هست عار است مرا

شماره ۱۴: یا رب به مقربین درگاه قسم - یا رب به مجاهدین فی الله قسم

شماره ۱۵: در پای تو جز مرگ هوس نیست مرا - دردا که امید دسترس نیست مرا

شماره ۱۶: یارب به بیاض سینه ی طور قسم - یا رب به سواد دیده ی حور قسم

شماره ۱۷: از خود همه تا نمرد کس زنده نشد - تا پست نشد سری فرازنده نشد

شماره ۱۸: کس را نبود حال تباهی که مراست - تاریک تر از روز سیاهی که مراست

شماره ۱۹: با یاد خودم دوام دمسازی بخش - در کوی رضا مقام جان بازی بخش

شماره ۲۰: رو سوی که آرم ار تو راهم ندهی - سوی که گریزم ار پناهم ندهی

شماره ۲۱: یا رب ز کرم بر من غمناک ببخش - آلایش و ناپاکی من پاک ببخش

شماره ۲۲: جز فضل تو کس یافت کجا دادرسی - داد دل کس به جز تو کی داد کسی

شماره ۲۳: یا رب چه شود اگر کنی بعد هلاک - آلایش من به آب رحمت همه پاک

شماره ۲۴: آن را که ز هر جهت نباشد به تو راه - از پیش و پسش در دو جهان نیست پناه

شماره ۲۵: یارب تو به فضل و رحمتم در بگشای - از درگه رأفتم مران در دو سرای

شماره ۲۶: یارب مأیوسم از در خویش مکن - مأنوس به نفس دوزخ اندیش مکن

شماره ۲۷: چون نیست مرا در دو جهان غیر تو کس - از روی کرم دوکار کن با من و بس

شماره ۲۸: آن عهد درست کز ازل بستم نیست - یک توبه که صدبار به نشکستم نیست

شماره ۲۹: یارب به رخم ز فضل درها بگشای - کار من بینوای دروا بگشای

شماره ۳۰: در حق خود ازگناه بی حد کردن - بد کردم و توبه کردم از بد کردن

شماره ۳۱: هر چند به فر کرمت مغروریم - لیکن به دعا در طلبش مأموریم

شماره ۳۲: دشمن کامیم اگر منافق باشیم - در دعوی دوستی نه صادق باشیم

شماره ۳۳: این بار نه حکم نصر جاری کردی - وز شر عدو نگاهداری کردی

شماره ۳۴: بس اشک ز دیده متصل رفت مرا - پا در ره جستجو به گل رفت مرا

شماره ۳۵: یا رب به شکیبائی ایوب قسم - یا رب به جگرخائی یعقوب قسم

شماره ۳۶: رفتیم بر نگار هرکاره خویش - تا داروی دل کنیم یا چاره خویش

شماره ۳۷: تا عشق مرا ذکر تو در سینه سرشت - رفت از دل و جان نشاط زیبا غم زشت

شماره ۳۸: ای دوست کمال از تو و نقصان از ماست - سرمایه و سود از تو خسران از ماست

شماره ۳۹: گر مرد ثواب اگر ز اهل گنه است - جز من همه کس را به کسی روی و ره است

شماره ۴۰: عصیان تو پیش خلق خوارم کرده است - رسوا و زبون و شرمسارم کرده است

شماره ۴۱: افتادکجا سوی گدائی نگهش - کز دولت بندگی نیاورد شهش