هر زمان بر سر پرشور هوای دگر است
هر نفس از دل غمدیده نوای دگر است
گاه پیچد به خم زلف و گهی بر کاکل
آه دلسوز مرا مد رسای دگر است
بیشه ای را که منم شیر نیستانش را
هر دم از نالهٔ من برگ و نوای دگر است
ای خوشا عالم معنی که به هر چشم زدن
بهر دل بردن ما ماه لقای دگر است
درد در سینه ام از نعمت او می بالد
سینه را ازغم او باز صفای دگر است
هر که راه عشق ره و رسم ملامت آموخت
دل به جای دگر و چشم به جای دگر است
از دعای شب و آه سحر و گریهٔ صبح
شکر لله سعیدا که صفای دگر است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.