در حریم دل من شمع شب افروز تویی
چمن و باغ بهار من و نوروز تویی
چاک زد سینه ام ابرو چو به مژگان گفتم
ای سیه تاب مگر ناوک دلدوز تویی
کیست دایم که به آن گوش سخن می گوید
جز تو ای زلف که هندوی بدآموز تویی
یار مستانه گذر کرد به رویش گفتم
می شنیدیم ز دل آتش جانسوز تویی
می رسد ناز کنی بر همه اندام ای چشم
که در این معرکه یک صفدر فیروز تویی
دل به غیر تو سعیدا ندهد در عالم
که در این خانه همین محرم دلسوز تویی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.