نیست با کس اتحادم همچو کوه
در ازل وحدت نهادم همچو کوه
گر شکستی یافت از من خاطری
[مومیایی] باز دادم همچو کوه
بار سنگین غم عشق تو را
بر دل مسکین نهادم همچو کوه
لحن صوت من ز آواز کسی است
ورنه بی او من جمادم همچو کوه
خاطر صحرا گران از من نشد
گرچه بس سنگین نهادم همچو کوه
سرنکردم خم سعیدا پیش کس
گرچه از پا اوفتادم همچو کوه
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.