ز جان گذشتم و جانان شدم نشسته نشسته
برون ز عالم امکان شدم نشسته نشسته
ز بار کلفت و غم همچو پای خواب آلود
نهان به گوشهٔ دامان شدم نشسته نشسته
ز بسکه تشنهٔ لعل لب بتان گشتم
اسیر چاه زنخدان شدم نشسته نشسته
در آستانهٔ مهر و وفای یکرنگی
غبار خاطر یاران شدم نشسته نشسته
دلیل دیده و دل گشته ام در آن خم زلف
چراغ شام غریبان شدم نشسته نشسته
ز بس گداخت مرا روزگار همچو هلال
ز چشم حادثه پنهان شدم نشسته نشسته
به پوست تخت قناعت ز دیو نفس خلاص
به زور صبر، سلیمان شدم نشسته نشسته
در انتظار جمال تو بر سر کویت
رفیق نام گدایان شدم نشسته نشسته
اثر نبود سعیدا ز من به روی زمین
چو گرد و خاک نمایان شدم نشسته نشسته
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.