به آن سرو سهیقد یاد صهبا میتوان کردن
به آن پیمانشکن عیش دو بالا میتوان کردن
صفای سینهٔ عشاق را منکر که میگردد
بر این کاغذ، محبتنامه انشا میتوان کردن
اگرچه بوسه زان لب آرزو کردن خطا باشد
ولیکن با وجود آن تمنا میتوان کردن
برآ امروز مست از خانه محشر را تماشا کن
ز امشب مگذران که فردا میتوان کردن
ندارد پیر ما می را به جز رندان روا ور نی
فلک را از می گلرنگ رسوا میتوان کردن
به مسجد من برای زاهد و عابد نمیآیم
ز دست اهل دنیا ترک عقبا میتوان کردن
چو می خونم حلالش باد آن قتال عاشق را
دلش سنگ است اما سنگ مینا میتوان کردن
چه شد خون گریه دارد بلبل از هجران گل سهل است
برای خاطر محبوب، خونها میتوان کردن
اگر رامم شود آن کفر مشرب دین [چهها] باشد
گذشتن میتوان ز ایمان و سودا میتوان کردن
به بوی پیرهن یعقوب بینا شد چه دور است این
به امید جمالش دیده بینا میتوان کردن
اگر زان لعل لب بوسی سعیدا رزق ما گردد
تکلف بر طرف بیحرف حلوا میتوان کردن
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
خط پاکی ز سیلاب فنا دارد وجود ما
چه از ما میتوان بردن، چه با ما میتوان کردن؟
شبی ای شمع در آغوش ما جا می توان کردن
چو گل در گلشن ما سینه را وا می توان کردن
چرا یک ره نظر بر عالم ای نوخط نمی سازی
بهار آمد گلستان را تماشا می توان کردن
دکان واکرده در بازار محتاج خریداریم
[...]
نه همچون خال بر کنج لبش جا میتوان کردن
نه از لعل لبش قطع تمنا میتوان کردن
کجا بند نقاب از روی او وا میتوان کردن
نه ابرویش به یک انگشت پیدا میتوان کردن
مگر بوی نسیم زلف یاری بشکفد دل را
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.