گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
سعیدا

منم نادان تو دانایی چه گویم

ز حال دل که بینایی چه گویم

ز دست نارسا و بخت کوتاه

به پیشت سرو بالایی چه گویم

دلم را جستجویت تشنه تر کرد

سحاب لطف و دریایی چه گویم

تو را می خوانم و جان می کنم صرف

اگر خود بی طلب آیی چه گویم

از آن لب شکوه ها دارم نهانی

برآید گر تمنایی چه گویم

شکایت های چشم می پرستت

به خود هرگز نمی آیی چه گویم

تو کردی در جهان اسرار ما فاش

سعیدایی سعیدایی چه گویم