گنجور

 
قاسم انوار

عجب رعنا و زیبایی، چه گویم؟

عجایب ترک یغمایی چه گویم؟

عجب حسن و عجب لطفی! عجب جان!

عجب تر از عجب هایی چه گویم؟

ترا از حد گذشت این لطف و احسان

دگر در حسن و زیبایی چه گویم؟

گواهی میدهد خلق دو عالم

که اندر حسن یکتایی چه گویم؟

تو در بستان جان سرو روانی

نه با مایی، نه بی مایی، چه گویم؟

دو عالم فی المثل چون یک قصیده است

تو آن شه بیت غرایی چه گویم؟

تو دریایی و من دریایی تو

ازین دریا و دریایی چه گویم؟

بسودای تو شد جانها سرافراز

ازین سودا و سودایی چه گویم؟

قرین ظلمتست این جان قاسم

تو خورشید دلارایی، چه گویم؟