گاه روباه گهی شیر و گهی خرگوشیم
گاه هشیار گهی مست گهی مدهوشیم
سخن توبه و تسبیح به زاهد گویید
باده تا هست در این میکده می می نوشیم
گر حقیقت نبود عشق مجازی کافی است
دیگ آبیم که از آتش خس در جوشیم
سعی ما در راه جانان نه به امداد کسی است
تا در این تن رمقی هست به جان می کوشیم
سر کونین نهان در دل خون گشتهٔ ماست
آن حبابیم که دریای قدم می پوشیم
در خرابات سرودیم به مسجد تسبیح
پیش گل دیده و در صحبت بلبل گوشیم
ما گل باغ جهانیم و رقیبان [خارند]
راز خود فاش، گناه دگران می پوشیم
ما ز مردان نهراسیم که خود بر سر خویش
خاک کردیم سعیدا و کفن بر دوشیم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دوستان وقت گل آن به که به عشرت کوشیم
سخن اهل دل است این و به جان بنیوشیم
نیست در کس کرم و وقت طرب میگذرد
چاره آن است که سجاده به می بفروشیم
خوش هواییست فرح بخش خدایا بفرست
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.