گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
سعیدا

خرقه پوشانیم ما در قید عالم نیستیم

همچو شاهان جهان منت کشی هم نیستیم

انس با دشمن چو شد دوری از او دل می گزد

می شویم آشفته آن روزی که بی غم نیستیم

جام زرین گو نباشد کاسهٔ گل بهتر است

پادشاه عالم آبیم ما جم نیستیم

خاکساری های ما تسخیر عالم کرده است

چون سلیمان در تلاش دیو [و] خاتم نیستیم

می رود از دیده خون روزی که با دلدار خویش

چون دو چشم پاک بین سر بر سر هم نیستیم

دلو را در چاه کردن جستجوی یوسف است

ورنه ما لب تشنهٔ حیوان و زمزم نیستیم

جنس را با جنس الفت هاست از روز ازل

نیست آدم در جهان یا آن که آدم نیستیم

گریه را ظاهر نمی سازیم در گلزار عشق

ما حریف شوخ چشمی های شبنم نیستیم

دم زدن بیجاست از هستی سعیدا زان که ما

چون حبابی یک دمی هستیم و یک دم نیستیم