خرقه پوشانیم ما در قید عالم نیستیم
همچو شاهان جهان منت کشی هم نیستیم
انس با دشمن چو شد دوری از او دل می گزد
می شویم آشفته آن روزی که بی غم نیستیم
جام زرین گو نباشد کاسهٔ گل بهتر است
پادشاه عالم آبیم ما جم نیستیم
خاکساری های ما تسخیر عالم کرده است
چون سلیمان در تلاش دیو [و] خاتم نیستیم
می رود از دیده خون روزی که با دلدار خویش
چون دو چشم پاک بین سر بر سر هم نیستیم
دلو را در چاه کردن جستجوی یوسف است
ورنه ما لب تشنهٔ حیوان و زمزم نیستیم
جنس را با جنس الفت هاست از روز ازل
نیست آدم در جهان یا آن که آدم نیستیم
گریه را ظاهر نمی سازیم در گلزار عشق
ما حریف شوخ چشمی های شبنم نیستیم
دم زدن بیجاست از هستی سعیدا زان که ما
چون حبابی یک دمی هستیم و یک دم نیستیم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.