می رود آخر چو از تن پس ز تن جان را چه حظ
خانه گر از لعل و یاقوت است مهمان را چه حظ
خلق را عید است امروز از تماشای رخت
ای به قربان تو گردم چشم حیران را چه حظ
از لب شکرفشانت وز نگاه چشم مست
در کمند حلقهٔ زلفت اسیران را چه حظ
ما به جان و دل جفا و ناز خوبان می کشیم
از جفا لیکن نمی دانیم خوبان را چه حظ
عشقبازی با جمالش از هوسناکان عجب
گرچه سودا پخته باشد لیک خامان را چه حظ
کی به محض گفتگو لذت توان بردن ز عشق
گر درون خانه خورشید است دربان را چه حظ
حرف حق با طالب دنیا سعیدا سود نیست
بر سر گور مجوسی ختم قرآن را چه حظ
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.