بی برگ شو چو نی به نوا می توان رسید
از راه نیستی به خدا می توان رسید
وامانده از وصول، اصول ای فروع جوی
از سایه گر بری به هما می توان رسید
ای دل به کوی یار اگر درد، همره است
مردانه زن قدم به دوا می توان رسید
چون سرو با کجی مکن الفت در این چمن
از راستی به نشو و نما می توان رسید
او خود مگر به جذبه سعیدا کشد تو را
ورنه به جد و جهد کجا می توان رسید؟
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.