گنجور

 
سعیدا

به بستن کمرش نیست آن میان باعث

که فکر ما شده چون موی در میان باعث

هر آن که هر چه به ما کرده از تو دانستیم

چرا که غیر تو کس نیست در میان باعث

اثر به نالهٔ چنگ از قد خمیده اوست

که تیر را به پریدن بود کمان باعث

کشیدن این همه منت ز خار و خس بلبل

سبب نظارهٔ گل بود آشیان باعث

ظهور مبدأ هر گل که بود دانستیم

سبب نزول تو بودی و باغبان باعث

کسی به رزق سعیدا چرا غمین باشد

که شد زمین سبب او را و آسمان باعث

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode