وعظ ما ناگفتن است و درس ما ناخواندن است
راه ما نارفتن و بنیاد ما افتادن است
دربهدر چند از پی روزی روی ای بیخبر
پیش همت سنگ خوردن بهتر از نان خوردن است
از بخیلان دور شو هرچند تعظیمت کنند
مار را نرمی به پهلو سختی جان کندن است
نفس را تابع شدن چون پادشاه بیخرد
اختیار خود به دست مرد ظالم دادن است
هر که از عالم رود بیزحمت حرص و ریا
ظاهرش مرگ است در باطن ز مادر زادن است
چیست میدانی سعیدا رمز معراج نبی
دامن از این خاکدان بیمصلحت افشاندن است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.