گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
 
 
وحشی بافقی

از آن تر شد به خون دیده دامانی که من دارم

که با تردامنان یار است جانانی که من دارم

اگر با من چنین ماند پریشان اختلاط من

ازین بدتر شود حال پریشانی که من دارم

ز مردم گرچه می‌پوشم خراش سینهٔ خود را

[...]

صائب تبریزی

زند پهلو به گردون کوه عصیانی که من دارم

به صد دریا نگردد پاک دامانی که من دارم

ز وحشت سایه برگرد من مجنون نمی گردد

ندارد کعبه گرد خود بیابانی که من دارم

تماشای بهشت از خلوتم بیرون نمی آرد

[...]

اسیر شهرستانی

نمی گنجد به محشر فوج عصیانی که من دارم

اجل شرمندگیها دارد از جانی که من دارم

نگهدارد خدا از چشم بد از چشم خوبش هم

کماندار آفتی برگشته مژگانی که من دارم

مرا درد تو می سازد به آیینی که می باید

[...]

بیدل دهلوی

مپرسید از معاش خنده عنوانی‌ که من دارم

از آبی ناشتاتر می‌شود نانی‌ که من دارم

دو روزم باید از ابرام هستی آب‌ گردیدن

بجز ننگ فضولی نیست مهمانی‌ که من دارم

دل آواره با هیچ الفتی راضی نمی‌گردد

[...]

رفیق اصفهانی

نثار راه جانان کی سزد جانی که من دارم

ندارد قدر جان در راه جانانی که من دارم

دلم پردرد و جانم پرغم و چشمم بود پرخون

ندارد هیچ کس در عشق سامانی که من دارم

ببین ای پاکدامن گل که از خون جگر تا کی

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه