گنجور

 
صائب تبریزی

کند چه نشو و نما دانه زمین گیری

که در گذار ندیده است ابر تصویری

مبرهن است ز شبنم ربایی خورشید

که در بساط فلک نیست دیده سیری

به هر که نیست به حق آشنا، ندارد کار

ندیده ام چو سگ نفس آشنا گیری

 
 
 
صائب تبریزی

کند چه نشو و نما دانه زمین گیری

که در گذار ندیده است ابر تصویری

مبرهن است ز شبنم ربایی خورشید

که در بساط فلک نیست دیده سیری

به هر که نیست به حق آشنا، ندارد کار

[...]

بلند اقبال

چرا به کار جهان روز و شب به تدبیری

مکن تلاش مگر بی خبر ز تقدیری

ز بار پیری وغم خم شود قدت چون نخل

کنون اگر چه به قامت چو سرو کشمیری

تو ای جوان دل پیر شکسته را مشکن

[...]

صامت بروجردی

نخست آنکه اگر از بتول دلگیری

به خدمت تو زمن سر زده است تقصیری

میرزاده عشقی

ز بعد آن همه زحمت، مرا در این پیری

شد از نتیجهٔ این انقلابِ تزویری

نصیب بیل زدن، روزی از زمین گیری

پی نکوهش این انقلاب اکبیری

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه