|
غیرفعال و فعال کردن دوبارهٔ حالت چسبانی نوار ابزار به بالای صفحات
|
|
راهنمای نوار ابزار
|
|
پیشخان کاربر
|
|
اشعار و ابیات نشانشدهٔ کاربر
|
|
اعلانهای کاربر
|
|
ادامهٔ مطالعه (تاریخچه)
|
|
خروج از حساب کاربری گنجور
|
|
لغزش به پایین صفحه
|
|
لغزش به بالای صفحه
|
|
لغزش به بخش اطلاعات شعر
|
|
فعال یا غیرفعال کردن لغزش خودکار به خط مرتبط با محل فعلی خوانش
|
|
فعال یا غیرفعال کردن شمارهگذاری خطوط
|
|
کپی نشانی شعر جاری در گنجور
|
|
کپی متن شعر جاری در گنجور
|
|
همرسانی متن شعر جاری در گنجور
|
|
نشان کردن شعر جاری
|
|
ویرایش شعر جاری
|
|
ویرایش خلاصه یا برگردان نثر سادهٔ ابیات شعر جاری
|
|
شعر یا بخش قبلی
|
|
شعر یا بخش بعدی
|
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به فلسفه زندگی و وجود انسان اشاره میکند. او میگوید که انسانها در زندگی خود نباید به دنبال تظاهر یا ظاهرگرایی باشند، زیرا در گذر زمان، ابرها و تغییرات طبیعی را نمیتوان نادیده گرفت. همچنین، خورشید و شبنم نماد حقیقت و روشنایی هستند و تأکید بر این دارد که در دنیا چیزهایی وجود دارند که باعث تداوم تلاش و حقیقتجویی میشوند. شاعر همچنین به این نکته اشاره میکند که کسانی که با حق آشنا نیستند، نمیتوانند کار درستی انجام دهند و در نهایت به مقایسه با سگ میپردازد که به خاطر آشنایی بوی خاص، میتواند احساسات خاصی داشته باشد. در کل، شعر بر اهمیت آگاهی و شناخت در زندگی تأکید دارد.
هوش مصنوعی: اگر دانهای که در زمین کاشته شده، رشد و نمو نکند، به خاطر این است که بارش باران را ندیده و در واقع از آن بیبهره مانده است.
هوش مصنوعی: واضح است که همانطور که شبنم به نور خورشید میچسبد، در جهان آسمانی پیوسته گرسنگی و نیاز وجود دارد و هرگز به مرحله اشباع نمیرسد.
هوش مصنوعی: افرادی که با حقیقت آشنا نیستند، در زندگی کارهای ناپسند و حقارتآمیز انجام میدهند، مانند سگی که به نفس و روح خود آشنا نیست و تنها به غرایز خود توجه دارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
کند چه نشو و نما دانه زمین گیری
که در گذار ندیده است ابر تصویری
مبرهن است ز شبنم ربایی خورشید
که در بساط فلک نیست دیده سیری
به هر که نیست به حق آشنا، ندارد کار
[...]
چرا به کار جهان روز و شب به تدبیری
مکن تلاش مگر بی خبر ز تقدیری
ز بار پیری وغم خم شود قدت چون نخل
کنون اگر چه به قامت چو سرو کشمیری
تو ای جوان دل پیر شکسته را مشکن
[...]
نخست آنکه اگر از بتول دلگیری
به خدمت تو زمن سر زده است تقصیری
ز بعد آن همه زحمت، مرا در این پیری
شد از نتیجهٔ این انقلابِ تزویری
نصیب بیل زدن، روزی از زمین گیری
پی نکوهش این انقلاب اکبیری
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.