گنجور

 
صائب تبریزی

کاکل او درهم است از شورش سودای خویش

از پریشانی ندارد زلف او پروای خویش

نشأه مستی ز عمر جاودانی خوشترست

خضر و آب زندگانی، ما و ته مینای خویش

در میان هر دو موزون آشنایی معنوی است

سرو تا بالای او را دید جست از جای خویش!