گنجور

 
 
 
شمارهٔ ۴۹۷ به خوانش عرفان حیدری خسرو
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش من بخوانم
ادیب صابر

روی زرینم از اندیشه سیمین بر او

چه کنم دیده اگر باز نبینم بر او

روی او تازه گل پر بر و رخسار مرا

نکند تازه مگر تازه گل پر بر او

به لب و بر همه با حور و پری باشم اگر

[...]

مولانا

خنک آن جان که رود مست و خرامان بر او

برهد از خر تن در سفر مصدر او

خلع نعلین کند وز خود و دنیا بجهد

همچو موسی قدم صدق زند بر در او

همچو جرجیس شود کشته عشقش صد بار

[...]

صائب تبریزی

هر که چون شبنم گل پاک بود گوهر او

چمن آرا کند از دامن گل بستر او

چشم بد دور ز مژگان سبکدست تو باد!

که به خون دو جهان سرخ نشتر او

هر که را برق نگاه تو کند خاکستر

[...]

جویای تبریزی

چه کنم با صف مژگان بلا پرور او

رگ جان می زند از خیره سری نشتر او

هر که سوزد زحسد سینهٔ کین آور او

گل کند آتش نمرود ز خاکستر او

بر زمین چون گل مهتاب فتد نقش پی اش

[...]

جیحون یزدی

گرچه عید آمده نیکوی و بنازم سر او

رفتن روزه نکوتر که خدا یاور او

چند بینیم رود زاهد و هر زهد فروش

همچو دستار زده حلقه بگرد سراو

چند یابیم چمد شیخ وگروهی بریا

[...]

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از جیحون یزدی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه