گنجور

 
 
 
ادیب صابر

اوقات زایران همه میمون شد از لقاش

الفاظ شاعران همه موزون شد از ثناش

معلوم شد که نیک عزیزست جرم زر

زیرا به زر بود همه آفاق را عطاش

گربه ز زر به نزد کفش جوهریستی

[...]

کمال‌الدین اسماعیل

ای اهل فضل را به قدوم تو انتعاش

بر آستان تو من و اقبال خواجه تاش

تیغ بلارک ار چه ز گوهر توانگرست

همواره هم ز پهلوی کلکت کند تراش

از دست بندگان تو هر لحظه می‌چکد

[...]

ترکی شیرازی

شاهی که نه فلک،چو بساطی ست زیر پاش

ایزد عطا نموده به سر، تاج انماش

سایند سروران، به درش جبههٔ نیاز

داده است سروری، به همه سروران خداش

تا دست صنع بافت قماش وجود خلق

[...]

صغیر اصفهانی

افکنده این قضیه بر اجسام ارتعاش

بر دوست جان فزا شده از خصم دلخراش

حافظ ز دور ناظر و گوید ز صدق فاش

گو زاهد زمانه و گو شیخ راه باش

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه