در شب مهتاب می را آب و تاب دیگرست
باده و مهتاب با هم همچو شیر و شکرست
چون به شیرینی نگردد باده های تلخ صرف؟
کز فروغ ماه، شکر در دهان ساغرست
مطرب و می چون به دست افتاد، شاهد گو مباش
کز فروغ مه، زمین و آسمان سیمین برست
گرچه زور باده میآرد به جولان شیشه را
پرتو مهتاب این طاوس را بال و پرست
باده روشن گهر را نسبتی با ماه نیست
نیست مهتاب با می همچو کف با گوهرست
آسیای جام را آب از می روشن بود
موجه صهبا پریزاد قدح را شهپرست
از می لعلی، چراغ جام روشن می شود
چربی پهلوی ماه از آفتاب انورست
از طراوت می چکد هر چند آب از ماهتاب
از بیاض گردن مینا ز شادابی، ترست
از طلوع ماه، عالم گرچه روشن میشود
آفتاب نشأه می را طلوع دیگرست
فارغند از مهر تابان، تیره روزان خمار
می پرستان را دهان شیشه می خاورست
چون کف دریای رحمت، پرتو مهتاب را
شاهدان سیمبر، پوشیده زیر چادرست
در بلورین جام، می جولان دیگر می کند
در شب مهتاب، می را آب و تاب دیگرست
نور مهتاب پریشان در بساط باغ ها
آهوی مشکین شب را نافه های اذفرست
می گشاید عقده سر در گم افلاک را
میکشان را چون سبو دستی که در زیر سرست
یوسف سیمین بدن در نیل عریان گشته است؟
یا مه تابان نمایان بر سپهر اخضرست
این که صائب در کهنسالی جوانی می کند
از نسیم التفات شاه والا گوهرست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به زیبایی شب مهتاب و تأثیر آن بر نوشیدنی میپردازد. شاعر میگوید در شبهای مهتاب، حال و هوای می متفاوت و دلانگیز است. باده و ماهتاب همچون شیر و شکر به هم میآمیزند و بادههای تلخ در زیر نور ماه شیرین به نظر میرسند. او همچنین به تاثیر نور ماه بر طبیعت و زیبایی آن اشاره میکند و میگوید که باده و آنچه در شب مهتاب جاری است، ذاتاً با هم متفاوت هستند. در نهایت، شاعر از تأثیر این زیباییها و تجلی آنها در می و زندگی روزمره میگوید و جوانی و طراوت را در کهنسالی خود احساس میکند.
هوش مصنوعی: در شبهای ماهتاب، نوشیدنی حال و هوای خاصی دارد. می و ماهتاب به خوبی در کنار هم قرار میگیرند و حس شیرینی و لذت را ایجاد میکنند.
هوش مصنوعی: وقتی که بادههای تلخ به شیرینی تبدیل نمیشوند، چه فایدهای دارد؟ زیرا به خاطر نور ماه، شهد و شیرینی در لیوان وجود دارد.
هوش مصنوعی: زمانی که نوازنده و شراب در دسترس قرار گرفت، نیازی نیست از محبوب صحبت کنی؛ زیرا نور ماه باعث شده است که زمین و آسمان مانند نقره درخشان شوند.
هوش مصنوعی: هرچند که قدرت شراب میتواند شیشه را به حرکت درآورد، اما نور ماه همانند بال و پر برای طاووس است.
هوش مصنوعی: شراب روشن و گرانبها هیچ نسبتی با ماه ندارد، همانطور که نور مهتاب نسبت به میبایست مانند کف در کنار گوهر باشد.
هوش مصنوعی: آسیاب جام به وسیله آب از شراب روشن کار میکند و موجه، یعنی درخشان و زیبا، که شبیه پری است، این جام را در دست دارد. این شراب گوارا مانند پرندهای است که در آسمان پرواز میکند.
هوش مصنوعی: از شراب لعلی، نور جام درخشان میشود و چربی کنار ماه، تحت تاثیر نور آفتاب روشن میگردد.
هوش مصنوعی: هرچند که آب از نور ماه میچکد و به لطافت میرسد، اما گردن سفید مینا به خاطر شادابیاش ترس از آبیاری دارد.
هوش مصنوعی: وقتی ماه طلوع میکند، دنیا روشن میشود، اما نور خورشید و زیباییهای آن چیز دیگری است.
هوش مصنوعی: افراد غمگین و مأیوس که در جستجوی شادی و عشق هستند، از عشق پاک فاصله دارند و در دل شیشههای خالی غرق شدهاند.
هوش مصنوعی: رحمت خداوند همچون کف دریایی است که نور ماه را پنهان کرده و فقط شاهدان باصفاترین آن را میبینند.
هوش مصنوعی: در جام شفاف، شراب بهطور متفاوتی در حال حرکت است و در شب روشن ماه، حال و هوای شراب به کلی تغییر کرده است.
هوش مصنوعی: نور مهتاب بهصورت نامنظم و زیبایی در باغها پخش شده است و مانند عطر مشکین در شب، فضای اطراف را معطر کرده است.
هوش مصنوعی: عقدههای پنهان و پیچیده آسمان را باز میکند، مانند لیوانی که در دست کسی است و زیر سرش قرار دارد.
هوش مصنوعی: آیا یوسف با بدن زیبا و نقرهای در آب نیل عریان است؟ یا اینکه ماه روشن و درخشان بر آسمان سبز نمایان شده؟
هوش مصنوعی: صائب در پیری هم جوانی و شادابی از خود نشان میدهد، که این به خاطر محبت و توجه شاه بزرگ و باارزش است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
عید همچون حاجیان نوروز را پیش اندرست
اینت نوروزی که عیدش حاجب و خدمتگرست
عید اگرنوروز را خدمت کند بس کار نیست
چاکر نوروز را چون عید سیصد چاکرست
عید را زینت ز مال وملک درویشان بود
[...]
صابر، ای چون صبر ذات تو گزیده نزد عقل
تا نپنداری که در هجرت دل من صابرست
هست چندان آرزوی تو مرا ، کز وصف آن
هم کتابت عاجزست و هم عبارت قاصرست
عقل من مغلوب و شوق طلعت تو غالبست
[...]
دوش خوابی دیدهام گو نیک دیدی نیک باد
خواب نه بل حالتی کان از عجایب برترست
خویشتن را دیدمی بر تیغ کوهی گفتیی
سنگ او لعل و نباتش عود و خاکش عنبرست
ناگهان چشمم سوی گردون فتادی دیدمی
[...]
پادشاهی کاو روا دارد ستم بر زیردست
دوستدارش روز سختی دشمن زورآورست
با رعیت صلح کن وز جنگ خصم ایمن نشین
زان که شاهنشاه عادل را رعیت لشکرست
بر سپهر حسن رویش آفتابی دیگرست
لیکن از شعر سیاهش سایبانی دیگرست
زینت خوبان بگاه جلوه از زیور بود
روی شهر آرای تو زیب و بهای زیورست
گفتم آرم در دهن ناگه لبت خندید و گفت
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.