گنجور

 
صائب تبریزی

خال یا در گوشه چشم است یا کنج لب است

از مکان ها دزد را دایم کمینگه مطلب است

گوشه گیران زود در دلها تصرف می کنند

بیشتر دل می برد خالی که در کنج لب است

دست خالی برنمی گردد دعای نیمشب

چون شود معشوق نو خط، وقت عرض مطلب است

حسن خصم شوخ چشمان است و یار عاجزان

آفتاب ذره پرور میل چشم کوکب است

عالم دیگر به دست آور که در زیر فلک

گر هزاران سال می مانی همین روز و شب است

در حریم دل به زهد خشک نتوان راه برد

روی منزل را نبیند هر که چوبش مرکب است

از گرفتاری خلاصی نیست اهل عقل را

هست اگر آزادیی زیر فلک، در مکتب است

مگسل از دامان شب صائب که در روی زمین

دامنی کز دست نتوان داد دامان شب است

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
غزل شمارهٔ ۹۶۱ به خوانش عندلیب
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش من بخوانم
امیرخسرو دهلوی

آن که زلف و عارض او غیرت روز و شب است

جان من از مهر و ماه روش هر دم در تب است

رشک عناب است یا خود پسته خندان او

سیب سیمین است خود یا آن ترنج غبغب است

باز ابر چشم من بسیار باران شد، مگر

[...]

سلمان ساوجی

تا بدیدم حلقه زلف تو، روز من، شب است

تا ببوسیدم سر کوی تو، جانم بر لب است

یا رب! آن ابرو، چه محرابی است کز سودای او؟

در زوایای فلک، پیوسته یارب یارب، است

پیش عکس عارضت، میرم که شمع از غیرتش

[...]

ناصر بخارایی

با رخ و زلف تو دل را روز بازار امشب است

تا درین سودا برآید جان شیرین بر لب است

در سر زلف تو دل‌های پریشان جمع شد

حلقه حلقه هر شبی فریاد یارب یارب است

خواست تا از ماه رویت چرخ تابد روی مهر

[...]

حافظ

آن شبِ قدری که گویند اهلِ خلوت امشب است

یا رب این تأثیرِ دولت در کدامین کوکب است؟

تا به گیسویِ تو دستِ ناسزایان کم رسد

هر دلی از حلقه‌ای در ذکرِ یارب یارب است

کشته چاه زنخدان توام کز هر طرف

[...]

خیالی بخارایی

گرچه ابر زندگی جان بخش و صافی مشرب است

بی دهانت آب خضر از جانب او با لب است

تا پدید آمد ز رویت زلف اشک افشان شدیم

شب چو پیدا می شود گاهِ طلوع کوکب است

گر مزید حسن خواهی زلف را کوته مساز

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه