لغتنامهابجدقرآن🔍گوگلوزنغیرفعال شود

گنجور

 
صائب تبریزی

دیده های پاک را با حسن، کشتی آشناست

شبنم روشن گهر در گلستان فرمانرواست

اهل دل را کعبه و بتخانه می دارد عزیز

خال موزون هر کجا بر چهره افتد خوشنماست

می کند بی دست و پایی دشمنان را مهربان

موج دریا بر خس و خاشاک، بازوی شناست

سرفرازان جهان را خاکساری زینت است

گوهر شهوار را گرد یتیمی کیمیاست

رهرو عشق از بلای آسمانی فارغ است

آب روشن را چه پروا از غبار آسیاست؟

بر دم شمشیرم از باریک بینی های عقل

ای خوش آن رهرو که در راه طلب بی رهنماست

لوح های ساده را خواب پریشان است نقش

بر تن آزاده نقش بوریا دام بلاست

چشم بینا در جهان عقل باشد دستگیر

در بیابان توکل، چشم پوشیدن عصاست

مایه داران مروت، ماندگان را شهپرند

ورنه بوی پیرهن فارغ ز امداد صباست

می رساند بوی گل خود را به دنبال بهار

گرچه از رنگ شلاین، پای سیرش در حناست

بیش شد ذوق گرستن دیده را زان خاک پای

چشم را روشن نماید گریه ای کز توتیاست

می شود راجع به اصل خویش صائب فرع ها

بازگشت بوی مشک آخر به آهوی ختاست

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
غزل شمارهٔ ۹۳۷ به خوانش عندلیب
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش من بخوانم
امیر معزی

یافت از یزدان ملک سلطان به شادی هرچه خواست

روز شادی روز ما سلطان دین سلطان ماست

بند شاهی کرد محکم راه دولت کرد پاک

چشم عالم کرد روشن‌ کار گیتی کرد راست

وقت وقت رامش است و روز روز عشرت است

[...]

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از امیر معزی
انوری

آن شنیدستی که روزی زیرکی با ابلهی

گفت کین والی شهر ما گدایی بی‌حیاست

گفت چون باشد گدا آن کز کلاهش تکمه‌ای

صد چو ما را روزها بل سال‌ها برگ و نواست

گفتش ای مسکین غلط اینک از اینجا کرده‌ای

[...]

خاقانی

شاه را تاج ثنا دادم نخواهم بازخواست

شه مرا نانی که داد ار باز می‌خواهد رواست

شاه تاج یک دو کشور داشت لیک از لفظ من

تاجدار هفت کشور شد به تاجی کز ثناست

شه مرا نان داد و من جان دادمش یعنی سخن

[...]

سید حسن غزنوی

یارب این مائیم و این صدر رفیع مصطفاست

یارب این مائیم و این فرق عزیز مجتباست

یارب این مائیم و این روی زمین یثرب است

کاسمان را هفت پشت از رشک یک رویش دوتاست

خوابگاه مصطفی و کعبه مان از پیش و پس

[...]

حکیم نزاری

خوش ولایت ها که در تحتِ امورِ اولیاست

مصرِ استغنا و رومِ فقر و بغدادِ رضاست

بخشِ ایران قسمِ عشق و قسم توران بخش عقل

در میان آمویِ حکمت هم روان و هم رواست

هم خراسانِ سلامت هم عراق عافیت

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه