اندیشه نبود عشق را از موجه شمشیرها
سیر چراغان می کند مجنون ز چشم شیرها
چون موجه ریگ روان در دشت جولان می زند
از شورش سودای من شیرازه زنجیرها
روزی که نقش زلف او بر آب زد دست قضا
چون مو بر آتش حلقه زد سررشته تدبیرها
از چهره زرین من زر در نظرها خوار شد
از خارکساریهای من بی قدر شد اکسیرها
دریای روشن سیل را آورد از ظلمت برون
حاشا که آرد عفو حق بر روی ما تقصیرها
از غنچه پیکان او نتوان شنیدن بوی خون
از بس خدنگش صاف جست از سینه نخجیرها
افسانه غفلت کجا می بست مژگان مرا؟
می دید چشم من اگر در خواب این تعبیرها
این عقده مشکل که زد ابروی او در کار من
بسیار خواهد کرد نی در ناخن تدبیرها
با عاجزی گردنکشان داغند از اقبال من
با خاکساری چون هدف در خاک دارم تیرها
در بند هم فارغ نیند از شغل عشق آزادگان
مجنون نظر بازی کند با حلقه زنجیرها
یوسف عذاری را که من زندانی او گشته ام
از خانه بیرون می دوند از شوق او تصویرها
این دام مشکینی که من در گردن او دیده ام
آهوی مشکین می شوند از بوی او نخجیرها
یک عقده زان زلف سیه بر مو شکافان عرض کن
تا نقش بندد بر زمین سرپنجه تدبیرها
تا کرد ترک می دلم یک شربت آب خوش نخورد
بیمار شد طفل یتیم از اختلاف شیرها
راز دهان تنگ او صائب شود پوشیده تر
هر چند خط افزون کند این نقطه را تفسیرها
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به تبیین عشق و معضلات آن میپردازد. شاعر از شور و شوق عاشقانه خود سخن میگوید و به توصیف دردها و رنجهایی که عشق به همراه دارد، میپردازد. او به تصویر کشیدن زیبایی معشوق و تأثیر آن بر زندگیاش میپردازد و در عین حال از چالشها و دردهای ناشی از این عشق یاد میکند. حضور تلخی هم در احساسات او وجود دارد، چرا که عشق نه تنها شیرین است، بلکه با مشکلات و ناکامیها همراه است. شاعر به طرز زیبایی این تضاد میان عشق و رنج، زیبایی و زشتی را به تصویر میکشد و نشان میدهد که عشق، هرچند دشوار و پر از درد است، اما همچنان ارزشمند و زیباست.
هوش مصنوعی: عشق بدون تفکر و اندیشه، مانند شمشیرهایی است که در شب تاریک درخشش دارند. مجنون، که نماد عشق دیوانهوار است، با نگاهی عمیق به زیبایی و قدرت عشق، این درخشش را در چشمان شیرها میبیند.
هوش مصنوعی: در دشت، همچون امواجی که بر روی ریگها حرکت میکند، احساسات و آرزوهای من به شدت در حال طغیانی است و این احساسات باعث میشود که چیزهای بند و زنجیر شده در زندگیام از هم بپاشند.
هوش مصنوعی: روزهایی که او با زلفش بر آب کاری کرد، سرنوشت مانند دودی که بر آتش حلقه میزند، کنترل امور را به دست گرفت.
هوش مصنوعی: چهره زیبای من باعث شد که زر و ارزش از نگاهها افت کند و به خاطر خاری که در وجود من بود، اکسیرها بیارزش شدند.
هوش مصنوعی: دریای روشن حق، گناهان و خطاهای ما را از تاریکی به روشنی میآورد. هرگز نمیتواند بخشش پروردگار بر ما، نقصها و اشتباهاتمان را نادیده بگیرد.
هوش مصنوعی: از غنچهاش نمیتوان بوی خون را شنید، چون تیرش بهقدر صاف و تند است که به راحتی از سینهی شکارها عبور میکند.
هوش مصنوعی: در اینجا شاعر به حالت غفلت و خواب آلودگی خود اشاره میکند و از این میگوید که اگر چشمانش بیدار بود، میتوانست معانی و تفسیرهای پنهان را ببیند. او مانند کسی است که در خواب است و از واقعیتها غافل مانده، و میخواهد بگوید که در حالت بیداری، توانایی درک بهتر و عمیقتری از زندگی و تجربههایش دارد.
هوش مصنوعی: این مشکل که به خاطر ابروی او برای من پیش آمده، خیلی زحمت و دردسر خواهد داشت. من هم به اندازه کافی تدبیر و فکر در این زمینه به کار نمیبرم.
هوش مصنوعی: من با تواضع و فروتنی، به حاکمان و گردن کشان نشان میدهم که با وجود ناتوانیام، موفقیتهای زیادی دارم. مانند تیرهایی که به سمت هدف میزنند، من هم با عزت نفس و خضوع، در تلاش برای رسیدن به هدفم هستم.
هوش مصنوعی: حتی در زندان هم از عشق آزادگان بیخبر نیست و مجنون به بازی کردن با زنجیرهایش میپردازد.
هوش مصنوعی: یوسف، جوان زیبای عذاری که من به خاطر او در این دنیای زندان احساس اسیری میکنم، تصاویر شوق و عشق او از دیوارهای این زندان بیرون میآیند.
هوش مصنوعی: این دام مشکی که من در گردن او مشاهده کردهام، باعث میشود که آهوهای مشکی به خاطر بوی او به دام بیفتند.
هوش مصنوعی: یک مشکل از موهای سیاه او بگو تا نقش و طرحی بر روی زمین خلق کند که نشانهی تدبیرها و تدبیر اندیشیها باشد.
هوش مصنوعی: وقتی که ترک میکده دل من یک جرعه آب خوشگوار را نوشید، بیمار شد کودک یتیمی به خاطر تفاوت طعمهای شیرها.
هوش مصنوعی: راز او به اندازه دهن تنگش پنهانتر میشود، هر چند که با توضیحات بیشتر نیز نتوان به عمق آن پی برد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
ای از شکنج زلف تو بر پای دل زنجیرها
بگسسته تار طرهات عقد همه تدبیرها
در پیشهٔ عشق ار رسی بینی عجایبها بسی
کآنجا به صید شیرها آموخته نخجیرها
زاهد بنه سبحه ز کف زنّار بربند از شعف
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.