گلگونه چه حاجت بود آن روی نکو را؟
با پیرهن گل نبود کار، رفو را
در کوتهی دست نهفته است درازی
زنهار به یک دست مگیرید سبو را
در مردم بی مغز سرایت نکند حرف
رنگین نکند باده گلرنگ کدو را
فیض دم خط چون دم صبح است سبکسیر
از دست مده فصل بهاران لب جو را
در دامن گل همچو سپندست بر آتش
دیده است مگر شبنم گل آن بر رو را؟
بر خاطر دریاست گران، باد مخالف
در مجلس می راه مده عربده جو را
از حرف، لب هرزه درایان نتوان بست
خاموش کند گوش گران بیهده گو را
صائب چه خیال است شود خرده زر جمع؟
تا غنچه صفت تنگ نگیرند گلو را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.