افسرده دل اگر چه ز واسوختن مرا
بتوان به روی گرم برافروختن مرا
چون ماهی برشته، به آب حیات وصل
رغبت شود دو آتشه از سوختن مرا
از بخیه ستاره شود بیش زخم صبح
بی حاصل است چاک جگر دوختن مرا
زان خلوت وصال چه حاصل، که از حجاب
باید به پشت پای نظردوختن مرا
بردم ز سعی راه به آن کعبه امید
شد شمع پیش پای، نفس سوختن مرا
افغان که روی زرد خود از بیم چشم زخم
می باید از تپانچه برافروختن مرا
تا دانه ای ز خرمن هستی بود به جا
حاشا که دل خنک شود از سوختن مرا
در مهد چون مسیح زبانم گشاده بود
نتوان چو طوطیان سخن آموختن مرا
چون ابر، مشت آبی اگر جمع می کنم
ریزش بود مراد ز اندوختن مرا
حرصی که داشتم به شکار پری رخان
چون باز بیش شد ز نظردوختن مرا
صائب ز بس فسرده ز وضع جهان شدم
نتوان به هیچ وجه برافروختن مرا
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر افکار و احساسات یک فرد افسرده است که به رغم تلاشهایش برای بهبود وضعیت خود، همچنان در آتش درونش میسوزد. او از ناکامی در دستیابی به وصال و ارتباط واقعی صحبت میکند و به بیثمر بودن تلاشهایش در بهبود وضعیت روحیاش اشاره میکند. احساس ناامیدی و سردرگمی او در مواجهه با زیبایی و عشق محسوس است، و در نهایت به این نتیجه میرسد که هیچ چیز نمیتواند او را از این حالت درونسوزی نجات دهد. به طور کلی، شعر نشاندهنده جنگی درونی است که شاعر با خود و شرایطش دارد.
هوش مصنوعی: اگرچه دل من از سوز و درد پژمرده است، اما میتوانی با گرما و شوقی که در چهرهات داری، مرا به شادابی و زندگی برگردانی.
هوش مصنوعی: وقتی که حالتی شوقآور و پرحرارت پیدا میکنم، مانند ماهی که در آب خوش زندگی میکند، به من زندگی دوباره میبخشد و من از شدت عشق، دلم میسوزد.
هوش مصنوعی: اگر بخیهای ستارهوار باشد، زخم صبح هیچ فایدهای ندارد؛ چاک جگر من را دوختن.
هوش مصنوعی: از آن دوستی در تنهایی چه سود، وقتی که باید برای دیدن او به پای او نگاه کنم و با حجاب در عالم فاصله باشم.
هوش مصنوعی: با تلاش و کوشش، به مقصدی رسیدم که آرزویم بود. در این مسیر، شمع امیدی در جلوی پایم روشن شد و من در این راه احساس سوختن و فشاری بر خود کردم.
هوش مصنوعی: افغانی که به خاطر ترس از چشم زخم، رنگ صورتش زرد شده است، باید با شجاعت و قدرت، برای مقابله با مشکلات، خود را به جلو براند.
هوش مصنوعی: تا زمانی که چیزی از وجودم باقی مانده، بعید است که دلم از سوختن و دردهایم آرام گیرد.
هوش مصنوعی: در دوران کودکیام، زمانی که هنوز در آغوش مادرم بودم، زبانم به خوبی باز بود و به راحتی میتوانستم صحبت کنم؛ اما نتوانستم مانند طوطیها زبان یاد بگیرم و فقط تقلید کنم.
هوش مصنوعی: اگر مانند ابر، آب زیادی جمع کنم، هدفم از اندوختن آن، بارش و ابراز آن است.
هوش مصنوعی: اشتیاقی که برای شکار دختران زیبا داشتم، به اندازهای زیاد شد که دیگر نتوانستم از تماشای آنها چشم بردارم.
هوش مصنوعی: به خاطر تغییرات زیاد و ناراحتیهای دنیای اطرافم، به حدی روحیهام تضعیف شده که هیچ راهی برای شاد شدن و پرانرژی شدن ندارم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.