هرگاه رخ ز باده عرقناک می کنی
هر سینه ای که هست ز دل پاک می کنی
صبح قیامتی است شهیدان خفته را
هر خنده ای که بر دل صد چاک می کنی
امیدوار چون نشود چشم ما، که تو
آیینه را به دامن خود پاک می کنی
چون خرج مور می شود آخر شکر ترا
در وقت خط به بوسه چه امساک می کنی؟
آماده کن به شیربها عقل و هوش را
پیوند اگر به سلسله تاک می کنی
چون صبح آفتاب در آغوش توست فرش
از روی صدق سینه اگر چاک می کنی
نقش برون پرده حسن نهفته روست
از خط و خال آنچه تو ادراک می کنی
نتوان به آستین ز گهر آب و تاب برد
ای گل عرق چه از رخ خود پاک می کنی؟
چون تیر کج که عیب کجی بر کمان نهد
تقصیر خود حواله به افلاک می کنی
در سنگ، لعل روزی خورشید می خورد
دل را به فکر رزق چه غمناک می کنی؟
ای آن که دل به اختر طالع نهاده ای
غافل که تخم سوخته در خاک می کنی
روشن شود ز گریه شبها دل سیاه
روغن ازین چراغ چه امساک می کنی؟
از خبث پاک کن دهن خود، چه هر زمان
دندان خویش پاک ز مسواک می کنی؟
برگ سفر بساز که هنگام رحلت است
محکم چه ریشه در جگر خاک می کنی؟
بشنو ز صائب این غزل دلپذیر را
ای خوش خیال اگر سخن ادراک می کنی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساسات و تفکرات شاعر درباره زندگی و کارهای انسانی میپردازد. شاعر از معشوق خود میخواهد که هر چیزی را که خیالی و دنیوی است، با دل پاک کند و بر آنچه به حقیقت نزدیک است، تمرکز کند. او با استفاده از تمثیلهای مختلف، از جمله باده، صبح قیامت و نور خورشید، به بیداری و شناخت روحی اشاره میکند.
شاعر همچنین به نقش انسان در زندگی پرداخته و به بررسی احساسات و غفلتها میپردازد، بهویژه درباره اینکه چگونه انسانها میتوانند خود را فریب دهند و در پی چیزهای بیاساس باشند. در نهایت، او دعوت به آگاهی و بیداری در زندگی میکند و از شنونده میخواهد تا با دقت به کلماتش توجه کند.
هوش مصنوعی: هر وقت که تو به خاطر نوشیدن شراب و مستی، چهرهات را زیبا و پررنگ میکنی، هر قلبی که وجود دارد، از دلش پاک و بیغش میشود.
هوش مصنوعی: صبحی فرارسیده است که شهیدان خوابیده را به یاد میآورد و هر لبخندی که بر لب میآوری، زخمهای عاطفی و دلشکستهات را تحت تأثیر قرار میدهد.
هوش مصنوعی: اگر انتظار ما به سرانجام نرسد، تو هم نمیتوانی آینه را از کثیفی پاک کنی.
هوش مصنوعی: وقتی که برای چیزهای کوچک مثل خرج مور سختی میکشی، چرا در وقتهای مهم و شیرین از بوسه دادن دریغ میکنی؟
هوش مصنوعی: برای به ثمر رساندن عقل و هوش خود، باید آنها را با عشق و شور و شوق آمیخته کنی، همانطور که تاکها را به یکدیگر میپیوندند.
هوش مصنوعی: زمانی که صبح به تو محبت دارد و همچون آفتاب در کنار توست، اگر دلت را نیز بشکنی و با صداقت خود را نشان دهی، این کار عیبی ندارد.
هوش مصنوعی: زیبایی واقعی که در پشت پرده نهفته است، تنها با خطوط و نشانههای ظاهری قابل درک نیست. آنچه تو درک میکنی، فقط بخشی از این زیبایی را نمایان میسازد.
هوش مصنوعی: تو نمیتوانی زیبایی و درخشش خود را در دستت نگهداری، ای گل، چرا که عرق از صورتت را پاک میکنی؟
هوش مصنوعی: شما مانند تیری کج عمل میکنید که عیب خود را بر گردن کمان میاندازد. به جای پذیرش اشتباهاتتان، تقصیر را به دیگران نسبت میدهید.
هوش مصنوعی: در دل سنگ، روزی روزگار میتابد و خورشید وجودش را نمایان میکند. حالا چرا خود را ناراحت میکنی و به فکر روزی افتادهای؟
هوش مصنوعی: ای کسی که به ستارهی بخت خود دل بستهای، غافل از آنی که در واقع در حال کاشتن تخم سوختهای در زمین هستی.
هوش مصنوعی: دل تیره و غمگین من به خاطر گریههای شبانهام روشن میشود. چرا از این چراغ، که همچون روغن روشنایی میبخشد، دریغ میکنی؟
هوش مصنوعی: دهن خود را از زشتیها تمیز کن، چرا که تو هر بار دندانهایت را با مسواک تمیز میکنی؟
هوش مصنوعی: برای سفر آماده شو، چون وقت جدایی نزدیک است. آیا واقعاً میخواهی ریشهات را در خاک عمیق کنی؟
هوش مصنوعی: ای خوشخیال، به این غزل زیبا از صائب گوش بسپار اگر میتوانی سخن را درک کنی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بر سر مرا زباد جفا خاک می کنی
نام وفا زدفتر من پاک می کنی
گرچه مرا عزیزتر از جان و دیده ای
هر ساعتیم خوارتر از خاک می کنی
در نیکویی زخاک بر افلاک می روی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.