قطع نظر چگونه ز جانان کند، کسی؟
از ماه مصر آینه پنهان کند، کسی
در حفظ خنده آن دهن تنگ عاجزست
چون شور حشر را به نمکدان کند، کسی؟
کوته زبان خامه و مکتوب تنگ ظرف
اظهار شوق خود به چه عنوان کند، کسی؟
واصل توان به بحر ازین جویبار شد
با تیغ چون مضایقه در جان کند، کسی؟
دردی است درد عشق ز جان خوشگوارتر
این درد را برای چه درمان کند، کسی؟
بستن نظر ز تازه خطان بی بصیرتی است
چون در بهار پشت به بستان کند، کسی؟
تا ممکن است گوشه گرفتن ز مردمان
اوراق عمر را چه پریشان کند، کسی؟
در حفظ عشق، پرده ناموس عاجزست
چون ماه را نهفته به دامان کند، کسی؟
در شوره زار، تخم ندامت ثمر دهد
افتادگی چرا به خسیسان کند کسی؟
عمر دوباره یافت زلیخا ز ماه مصر
اوقات به که صرف عزیزان کند، کسی
تا می توان ز تیغ شهادت حیات یافت
لب تر چرا به چشمه حیوان کند، کسی؟
تا می توان شدن هدف سنگ کودکان
از شهر رو چرا به بیابان کند، کسی؟
در تنگنای جسم زند دل چه دست و پا؟
در عرصه تنور چه طوفان کند، کسی؟
با خلق حرف سخت زدن از جنون بود
اطفال را چه سنگ به دامان کند، کسی؟
یوسف شنیده ای که ز اخوان چها کشید
صائب چه اعتماد به اخوان کنند، کسی؟
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
replyپاسخگویی به این حاشیه flagگزارش حاشیهٔ نامناسب linkرونوشت نشانی حاشیه
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.