ترک عجب و کبر کن تا قبله عالم شوی
سیرت ابلیس را بگذار تا آدم شوی
گرچه تلخی، دامن اهل صفایی را بگیر
تا مگر شیرین به چشم خلق چون زمزم شوی
روی پنهان کن که خار تهمت ابنای دهر
می درد از هم ترا گر دامن مریم شوی
چند باشی در کشاکش، دامن ساقی بگیر
تا درین عالم ازین عالم به آن عالم شوی
ره به آدم گرچه یک گام است از راه نسب
ره ترا بسیار در پیش است تا آدم شوی
آنقدر سر از سر زانوی کلفت برمدار
تا میان عاشقان سر حلقه ماتم شوی
تا غمی حاصل کنند ارباب دل خون می خورند
تو ستمگر می کنی صد حیله تا بی غم شوی
چون سلیمان قدر دل اکنون نمی دانی که چیست
آن زمان انگشت می خایی که بی خاتم شوی
در بساط عالم هستی که بیشی در کمی است
می زنی روزی دو شش صائب که نقش کم شوی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به تأکید بر ترک خودرایی و غرور (عجب و کبر) پرداخته و به هدف رسیدن به مقام آدمیت اشاره دارد. شاعر به خواننده میگوید که باید از سیرت ابلیس دوری کند و برای رسیدن به مقام انسانی، تلخیها را به جان بخرد تا در نظر دیگران محبوب و شیرین شود. او همچنین به دوری از اتهامات دنیا و بزرگداشت مقام خود اشاره دارد. در نهایت، شاعر تأکید میکند که برای رسیدن به مقام واقعی و درک عمیق از زندگی، باید از خودخواهیها و مشغلههای دنیوی عبور کند.
هوش مصنوعی: برای اینکه شخصیت و جایگاه والایی پیدا کنی، از خودپسندی و خودبزرگبینی کنار بگذار. رفتاری شبیه به ابلیس را فراموش کن تا بتوانی به مقام انسانی و خصوصیات انسانی دست یابی.
هوش مصنوعی: هرچند که تلخی و سختی وجود دارد، اما سعی کن به کسانی که اهل صفا و پاکی هستند کمک کنی تا شاید شیرینی و خوشی برای دیگران به وجود بیاوری و مانند آب زلال زمزم در نظرشان بیفتی.
هوش مصنوعی: سعی کن خودت را از گزند تهمت و قضاوتهای مردم حفظ کنی، زیرا اگر دامنگیر ناپاکیها نشوی، کسی نمیتواند به تو آسیب بزند.
هوش مصنوعی: در زندگی پر از چالشها و سختیها، به دنبال دستگیری و حمایت از دیگران باش تا از این دنیا به دنیای بهتر و معنویتر منتقل شوی.
هوش مصنوعی: اگرچه تنها یک قدم تا انسان شدن فاصله داری، اما در واقع راهی طولانی در پیش داری تا به حقیقت انسانیت دست پیدا کنی.
هوش مصنوعی: تا زمانی که از مسئولیتها و مشکلات زندگی رهایی نیافتهای، خود را درگیر غم و اندوه عشاق نکن.
هوش مصنوعی: اربابان دل برای دستیابی به غم و اندوه، خون میخورند و تو که ستمگر هستی، با هزاران نیرنگ در تلاش هستی تا از اندوه خود رها شوی.
هوش مصنوعی: زمانی که نمیدانی ارزش دل و احساسات چیست، درست مانند سلیمان که در آن دوران گفته میشود، در آینده ممکن است انگشتت را به چیزی بمالی که بدون علامت و نشان بمانی.
هوش مصنوعی: در دنیای هستی، جایی که در میان زیاد و کم تفاوت زیادی وجود دارد، تو نیز میتوانی هر روز به خوبی تلاش کنی و به نوعی خودت را کوچکتر کنی یا از خودت کاسته و در عوض به ارزشهای درونیات افزوده کنی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گر تو خلوتخانهٔ توحید را محرم شوی
تاج عالم گردی و فخر بنی آدم شوی
سایهای شو تا اگر خورشید گردد آشکار
تو چو سایه محو خورشید آیی و محرم شوی
جانت در توحید دایم معتکف بنشسته است
[...]
بنده عالم چرا از بهر ده درهم شوی؟
بنده یک خواجه شو، تا خواجه عالم شوی؟!
داد خود بستان ز آیین تواضع، ای جوان
کاین سعادت نیست ممکن چون ز پیری خم شوی
نطفه از پشت پدر، صورت نبندد بی سفر
[...]
بر رخ هر آرزو در بند تا محرم شوی
دیده پوش از سیر باغ خلد تا آدم شوی
میکند از ترک لذت موم جا در چشم داغ
دل ز وصل انگبین بردار تا مرهم شوی
زد حباب از خودنمایی خیمه از دریا برون
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.