خط حجاب آن رخ گلرنگ شد یکبارگی
دستگاه بوسه ما تنگ شد یکبارگی
چین ابرو کرد شمشیر تغافل در نیام
چشم جادو تایب از نیرنگ شد یکبارگی
خط ظالم بس که لعل آبدارش را مکید
در نظرها خشکتر از سنگ شد یکبارگی
روی چون آیینه او از غبار خط سبز
بر دل روشن، گران چون زنگ شد یکبارگی
صفحه رویی که مد زلف بر وی بار بود
تخته مشق خط شبرنگ شد یکبارگی
چون شرر از شوخ چشمی های خط سنگدل
شوخی حسنش نهان در سنگ شد یکبارگی
شد دراز از خط مشکین دست تاراج خزان
شاخ گل عریان ز آب و رنگ شد یکبارگی
خط کشید از دست من سررشته آن زلف را
طالع ناساز بی آهنگ شد یکبارگی
زین ستم کز خط به حسن او رسید، از سر مرا
عقل و هوش و دانش و فرهنگ شد یکبارگی
یک دم از سرگشتگی یک جا نمی گیرد قرار
با فلاخن زلف او همسنگ شد یکبارگی
سبزه بیگانه خط باغ را تسخیر کرد
غنچه خندان او دلتنگ شد یکبارگی
روی چون خوشید او صائب ز آه و دود خط
با سیه روزان خود همرنگ شد یکبارگی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف زیبایی و تاثیر عمیق آن بر دل و عقل شاعر میپردازد. شاعر از زیبایی چهره محبوب خود سخن میگوید که مانند گل، دلکش و جذاب است، اما این زیبایی در عین حال موجب درد و رنج او نیز هست. ابروهای محبوب به مانند شمشیری هستند که به دل شاعر آسیب میزند و اشکال و خطوطی که بر چهره او نقش بسته، به عنوان نشانههایی از غم و مشکلات او به تصویر کشیده میشوند. شاعر احساس میکند که عشق و زیبایی محبوبش، او را به سمت دیوانگی و سرگشتگی کشانده و همه چیزهای دیگر از جمله علم و دانش در برابر این عشق رنگ میبازد. در پایان، احساس دلتنگی ناشی از زیبایی محبوب و تأثیر آن بر زندگی شاعر به وضوح قابل درک است.
هوش مصنوعی: ناگهان خط حجاب آن چهره زیبا به طور ناگهانی نمایان شد و در این لحظه، امکان بوسه ما محدود و سخت گردید.
هوش مصنوعی: چین ابرو اشاره به زیبایی و فریبندگی دارد و میتواند به طرز خاصی توجه و چشمها را جلب کند. شمشیر تغافل به معنای نادیده گرفتن و بیتفاوتی است که این بیتوجهی شاید در حقیقت یک نوع دقت و تمرکز بر نقاط قوت یا جذابیت است. در نهایت، تمام این موارد به یک حس شگفتی و جادویی اشاره دارد که به یکباره و به طور ناگهانی رخ میدهد و فرد را تحت تأثیر قرار میدهد.
هوش مصنوعی: خط ستمگر به قدری از زیبایی لبان آن شخص لذت برده و آن را مکید که در نظر مردم، لبان او به یکباره خشک و زبر مانند سنگ شد.
هوش مصنوعی: چهرهاش مانند آیینه است و از غبار سبز خطی بر دل روشنی میافزاید، اما وقتی که به یکباره غمگین میشود، سنگینی را به وجود میآورد.
هوش مصنوعی: صفحهٔ سفیدی که موهای بلند و زیبا بر آن بود، ناگهان به تختهای برای نوشتن خط خوش تبدیل شد.
هوش مصنوعی: چشمهای بازیگوش و دلربای محبوب، مانند شعلهای سوزان است که زیباییاش به طور ناگهانی در دل سنگی پنهان شده است.
هوش مصنوعی: دست سرقت خزان باعث شد که شاخ گل عریان و بیپوشش شود و رنگ و روی آن به یکباره محو گردد.
هوش مصنوعی: موهای آن معشوق، از دست من خارج شد و دیگر نتوانستم آن را در دستم نگهدارم. مقدر من به طوری رقم خورده که ناگهان زندگیام بینسیم و بیصدا شده است.
هوش مصنوعی: از آن ظلمی که زیبایی او بر من تحمیل کرده، به یکباره همهٔ عقل، هوش، دانش و فرهنگ من از بین رفت.
هوش مصنوعی: مدتی نمیتوانم از گیجی و سردرگمی آرام بگیرم. موهای او به قدری دلفریب و جذاب هستند که بهطور ناگهانی گویی جاذبهای خاص دارند.
هوش مصنوعی: سبزهای که از جای دیگری آمده بود، فضای باغ را تحتالشعاع قرار داد و غنچهای که همیشه خندان بود، ناگهان احساس ناراحتی کرد.
هوش مصنوعی: او چهرهای زیبا و درخشان دارد، اما به خاطر غم و دشواریهایی که کشیده، حسی شبیه به روزهای تاریک و سخت دیگران پیدا کرده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
لولو خوشاب من از چنگ شد یکبارگی
لالهٔ سیراب من بیرنگ شد یکبارگی
دلبری را من به چنگ آورده بودم در جهان
ای دریغا دلبرم کز چنگ شد یکبارگی
جنگها بودی میان ما و گاهی آشتی
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.