گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
صائب تبریزی

نیست در مغز زمین چون گردبادم ریشه ای

جز سفر در دل نمی گردد مرا اندیشه ای

فارغ از ملک سلیمانم که از روشندلی

در نظر دارم پریزادی ز هر اندیشه ای

گلعذاران می ربایندم ز دست یکدگر

جز نظربازی ندارم همچو شبنم پیشه ای

گر نسازم کار عشق از ناتمامی ها تمام

کار خود را می کنم آخر تمام از تیشه ای

گرچه از خط دور حسن او به آخرها رسید

چون تنک ظرفان مرا کافی بود ته شیشه ای

سنگ را هر چند می سازم به آه گرم نرم

در دل سخت تو نتوانم دواندن ریشه ای

تلخی عالم مرا صائب شراب تلخ بود

گر درین وحشت سرا می بود عاشق پیشه ای