زلفی که بر آن طرف بناگوش فتاده
شامی است که با صبح هم آغوش فتاده
پروانه پرسوخته شمع تجلی است
خالی که بر آن عارض گلپوش فتاده
از اشک تهی همچو در گوش نگردد
چشمی که بر آن صبح بناگوش فتاده
هر لحظه کند چاک ز خمیازه گریبان
تا بوسه جدا زان لب می نوش فتاده
بازآی که بی قامت رعنای تو دستم
از کار ز خمیازه آغوش فتاده
از خط نکنم ترک لب یار که این می
تا ساغر آخر همه سرجوش فتاده
سر بر تن من نیست ز آشفته دماغی
زان دم که سبوی میام از دوش فتاده
سرگرمی افلاک ز عشق است که بی عشق
دیگی بود افلاک که از جوش فتاده
سیلی است به دریای حقیقت شده واصل
در پای خم آن مست که مدهوش فتاده
در خامشی از نطق فزون نشأه توان یافت
پر زور بود باده از جوش فتاده
صائب چه زنم بر لب خود مهر خموشی؟
کز راز من دلشده سرپوش فتاده
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر با زبانی زیبا و خیالانگیز، به توصیف عشق و عواطف انسانی میپردازد. شاعر از زلف یار، به عنوان نمادی از زیبایی و یگانگی، یاد میکند و شب و صبح را به هم مرتبط میسازد. او همچنین از نماد پروانه و شمع برای نشاندادن عشق و اشتياق صحبت میکند. احساسات عمیق و تنهایی به تصویر کشیده میشود و در نهایت، شاعر از نیاز به محبوب و مسکنت ناشی از دوری او سخن میگوید. در کل، این شعر به بررسی تأثیرات عشق و فقدان آن بر روح و روان انسان میپردازد.
هوش مصنوعی: موی زیبا و نرم او به گونهای است که بر کنارههای صورتش افتاده و همچون شامگاه که به صبح میپیوندد، دلنشین و جذاب است.
هوش مصنوعی: پروانهای که سوخته است، نمایشگر نوری است که از شمع میآید و بر آن، گل زیبایی قرار گرفته است.
هوش مصنوعی: اگر چشمی از اشک خالی باشد، نمیتواند به درستی به زیباییها و شگفتیهای طبیعت، مانند سپیدهدمی که بر گوش کوه نشسته، توجه کند.
هوش مصنوعی: هر لحظه به خاطر خمیازهای که میکشم، گریبانم پاره میشود. تا وقتی که از آن لب، بوسهای جدا کرده و از آن نوشیدنی لذت ببرم.
هوش مصنوعی: برگرد و دوباره به من برسان که بی حضور تو، کارم از خستگی و بیحوصلگی فلج شده است.
هوش مصنوعی: من از زیبایی لب یار دست نمیکشم، چرا که این شراب تا آخرین قطره در ساغر، همه چیز را به جنبش و شور آورده است.
هوش مصنوعی: سر بر تن من نیست به خاطر افکار آشفتهام، از زمانی که آن سبوی می که پر از شراب بود، از دوشم افتاد.
هوش مصنوعی: عشق است که باعث حرکت و فعالیت آسمانها و کهکشانها میشود، و اگر عشق نباشد، آسمانها از فعالیت و جنب و جوش خالی خواهند بود.
هوش مصنوعی: این جمله به نوعی اشاره به تأثیرات عمیق حقیقت دارد. به تصویر کشیدن شخصی که تحت تأثیر واقعیت بزرگتری قرار گرفته و به حالت مستی و غفلت افتاده است، نشان میدهد که چگونه شناخت عمیق و تجربیات در زندگی میتواند فرد را به حالت حیرت و شگفتی بکشاند. گویا در میان عظمت حقیقت، انسان به نوعی بیخبر از خود و دنیایش میشود و تمام وجودش را در معرض تأثیرات آن قرار میدهد.
هوش مصنوعی: در سکوت و آرامش، قدرت و توانایی بیشتری میتوان به دست آورد؛ مانند بادهای که از جوش و خروش میافتد و آرام میشود.
هوش مصنوعی: چه چیز بگویم بر لبانم که نشان از سکوت دارد؟ زیرا راز من بر دل دوستانم آشکار شده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
در دیده نگاه تو که از جوش فتاده
مستی ست که در میکده خاموش فتاده
مشکیست که دارد جگر نافه پر از خون
خالی که بر آن عارض گلپوش فتاده
غارتگر جمعیت دلهاست ببینید
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.