چو از تو دیده و دل کامیاب شد هر دو
مرا ازین چه که عالم خراب شد هر دو؟
دو مصرع است دو زلف که از بیاض عارض او
که بهر مشق جنون انتخاب شد هر دو
فغان که جوهر شمشیر یار و موی میان
یکی به کشتنم از پیچ و تاب شد هر دو
مدار دست ز دامان دل که کعبه و دیر
ز سیل عشق مکرر خراب شد هر دو
مرا ز دیده و دل بود چشم بیداری
به یک فسانه غفلت به خواب شد هر دو
دریغ و درد که عصیان ما و طاعت ما
یکی شمرده به روز حساب شد هر دو
مکن ملاحظه از مردمان که دیده من
تهی چو حلقه چشم رکاب شد هر دو
چه طرف بستم ازان روی آتشین صائب؟
جز این که چشم و دل من پر آب شد هر دو
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به حالتی از عشق و جدایی اشاره میکند که در آن دل و دیدهاش از معشوق کامیاب شدهاند اما جهانش خراب شده است. او به زیبایی یار و زلف او میپردازد و از تأثیرات عشق و جنون صحبت میکند. همچنین از غفلت و خواب غفلت یاد میکند که سبب شده تا عشقش را از دست بدهد و به عصیان و طاعت خود اشاره میکند که هر دو به یک شکل ارزیابی میشوند. در پایان، شاعر از سرنوشت و حالتی که بر او اثر گذاشته، ناله میکند و به عدم توجه به نظرات دیگران اشاره میکند. در مجموع، این شعر به تضادهای عشق و تأثیر آن بر زندگی انسان میپردازد.
هوش مصنوعی: وقتی که دیدگان و دل من از تو سیراب شدند، این برای من مهم نیست که دنیا در چه وضعیت آشفتگی به سر میبرد.
هوش مصنوعی: دو زلف شبیه به دو رشته مو هستند که به خاطر زیبایی و درخشش چهره او انتخاب شدهاند و این انتخاب به خاطر هدفی جنونآمیز صورت گرفته است.
هوش مصنوعی: ای وای که هر دو عنصر مهم زندگیام، یعنی قدرت و زیبایی، به یکدیگر پیوند خوردهاند و با پیچیدگی و تلاطم، در نهایت باعث مرگم شدهاند.
هوش مصنوعی: دست از دل برنمیدار که عشق، مانند سیلی است که هر دو مکان مقدس یعنی کعبه و معبد را مکرراً خراب کرده است.
هوش مصنوعی: من به خاطر یک داستان غافلگیرکننده، هم از دیدن و هم از احساس خود بیخبر شدم و در خواب فرو رفتم.
هوش مصنوعی: متاسفانه باید بگویم که در آخر کار، نافرمانی و اطاعت ما در روز قیامت یکسان محسوب میشود.
هوش مصنوعی: به دیگران توجه نکن، زیرا من که نگاه به آنها نکردهام، مانند حلقهای که به دور چشم بند شده، از دیدن بیبهرهام.
هوش مصنوعی: من چه انتظاری میتوانم از آن چهره سوزان داشته باشم؟ جز این که چشمانم و دلام پر از اشک شد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
رخ تو رشک مه و آفتاب شد هر دو
به خنده لعل تو نقل و شراب شد هر دو
چو دور شد لب و چشم توام ز پیش نظر
ز دیده و دلم آرام و خواب شد هر دو
متاع صبر و سلامت که داشتم زین پیش
[...]
دل و جگر به غم تو کباب شد هر دو
سرای دیده و دل هم خراب شد هر دو
شب فراق تو شد دیدهام چو دریایی
به رود و مردم چشمم حباب شد هر دو
علی الصباح به رویت چو دیده کردم باز
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.