غیرت کن و ز آه برافروز شمع خویش
دریوزه فروغ ز شمس و قمر مکن
خواهی که چون شکوفه ازین باغ برخوری
با خاک ره مضایقه سیم و زر مکن
پای حنا گرفته به جایی نمی رسد
از خود برون نیامده عزم سفر مکن
تا دیده ات ز نور یقین غیبت بین شود
در عیب مردم و هنر خود نظر مکن
این آن غزل که اهلی شیرین کلام گفت
می در پیاله نوبت من بیشتر مکن
در کارزار عشق حدیث جگر مکن
با تیغ آفتاب ز شبنم سپر مکن
بی بادبان سفینه به ساحل نمی رسد
زنهار ترک ناله و آه سحر مکن
جوش بهار آبله در خار بسته است
ای سست رگ، ملاحظه از نیشتر مکن
خون را نشسته است به خون هیچ ساده دل
می در پیاله من خونین جگر مکن
از ماجرای پشه و نمرود پند گیر
در هیچ دشمنی به حقارت نظر مکن
گر آه سردی از جگر اینجا کشیده ای
از آفتابروی قیامت حذر مکن
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر دعوت به غیرت و خودباوری است. شاعر به مخاطب میگوید که برای رسیدن به موفقیت، باید از مادیات بگذرد و در مسیر اهدافش از ترس و تردید دوری کند. او متذکر میشود که با محدودیتهای خود نمیتواند به جایی برسد و باید با اطمینان به جلو حرکت کند. همچنین روی دیدن عیوب دیگران تأکید کرده و از او میخواهد که نسبت به هنر و ویژگیهای خود آگاه باشد. در نهایت، شاعر هشدار میدهد که در نبرد عشق باید با شجاعت و استقامت پیش برود و به دنیا وابسته نشود. او به اهمیت پشتکار و تلاش در برابر چالشها اشاره کرده و از هرگونه کاهلی پرهیز میکند.
هوش مصنوعی: غیرت داشته باش و با درد و رنج خود روشنایی وجودت را افزایش بده، اما از نور خورشید و ماه ذلت نپذیر.
هوش مصنوعی: اگر میخواهی مانند شکوفهای از این باغ بهرهمند شوی، در استفاده از خاک و خاکساری، در تشکیل و ارتقاء خود، تردید نکن و از هزینه کردن برای پیشرفت نترس.
هوش مصنوعی: کسی که به زیبایی و تزیینات خود مشغول است و از اصل خود دور شده، نمیتواند به مقصدی برسد. پس بهتر است قبل از اینکه به سفر بروی، به درون خود نگاهی بیندازی و از خودت خارج نشوی.
هوش مصنوعی: وقتی چشمت با نور یقین پر شود، دیگر نمیتوانی به عیبهای دیگران و ناپسندیهایشان توجه کنی، پس به هنر و خوبیهای خودت نیز نباید نگاه کنی.
هوش مصنوعی: این غزل، غزلی است که اهلی با لحن شیرین خود سروده است. او در آن به دیگران میگوید که دیگر به من نکوید و به خاطر من حتی ذرهای بیشتر از این نوشیدنی نریزید.
هوش مصنوعی: در میدان عشق، از درد دل خود صحبت نکن. با تیغی که مانند آفتاب است، در برابر شبنمها، دفاع نکن.
هوش مصنوعی: بدون بادبان، کشتی به ساحل نخواهد رسید. پس، خواهش میکنم که در صبح زود، دیگر ناله و آه نکن.
هوش مصنوعی: در فصل بهار، زیبایی و زندگی تازهای در میان خارها پنهان شده است، ای کسی که ضعیف و سست هستی، مواظب باش که با بیاحتیاطی خودت را به خطر نیندازی.
هوش مصنوعی: در این شعر، گوینده به حسی عمیق و دردناکی اشاره میکند که در دل دارد. خون در اینجا نماد رنج و عذاب است و او بیان میکند که به رغم همه این دردها، کسی نباید به سادگی به او نزدیک شود یا احساس او را نادیده بگیرد. به عبارتی، گوینده از دیگران میخواهد که از دردی که در دلش میگذرد، آگاه باشند و آن را جدی بگیرند.
هوش مصنوعی: از داستان پشه و نمرود عبرت بگیر؛ در هیچ درگیری و دشمنی، به کوچک و حقیر بودن حریف توجه نکن.
هوش مصنوعی: اگر از دل خود آهی سرد کشیدهای، از تابش آفتاب قیامت نترس و خود را آماده کن.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای دیده، بیش در رخ جانان نظر مکن
ور می کنی بر آن بت بیدادگر مکن
ای دل، نماند طاقت آنم که بشنوم
با من همه بکن، سخن آن پسر مکن
می رفت و من به خاک نهاده سر عزیز
[...]
از خود برون نرفته هوای سفر مکن
این راه را به پای زمین گیر سر مکن
تا بر تو آشکار شود راز زندگی
خود را جدا ز شعله مثالِ شرر مکن
بهرِ نظاره جز نگهِ آشنا میار
در مرز و بومِ خود چو غریبان گذر مکن
نقشی که بسته ئی همه اوهام باطل است
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.