گنجور

 
صائب تبریزی

چو نتوان بر کنار افتاد با بحر از شنا کردن

کمر چون موج باید در میان بحر وا کردن

ز یک حرف سبک صد کوه تمکین رنگ می بازد

نسیمی می تواند بحر را بی دست و پا کردن

ندارد مغز هستی مزرع بی حاصل امکان

برای کاه نتوان چهره را چون کهربا کردن

برای عالم باطل ز حق نتوان شدن غافل

به سیم قلب نتوان دامن یوسف رها کردن

ز حق جو آنچه می جویی، که تا فرمان حق نبود

نیاید از سلیمان حاجت موری روا کردن

حباب از ترکتاز موج بی جا شکوه ای دارد

نبایستی از اول خانه از دریا جدا کردن

گرانی از حباب ما مباد آن بحر گوهر را

که سیر عالمی داریم در هر چشم وا کردن

به عالم صلح باید کرد، اگر نه هر کجا باشی

نمی باید سلاح جنگ را از خود جدا کردن

دلا ترک هوا کن قرب حق گر آرزو داری

که دور افتد حباب از بحر، از کسب هوا کردن

به جامی دستگیری کن (مرا) ای عشق بی پروا

که نتوان زندگی زین بیش در بند حیا کردن

به تدبیر خرد تا می توانی دست و پایی زن

که نتوان بر کنار آمد ز دریا بی شنا کردن

ز لذت های عالم می کند بی گناه عارف را

به خاطر معنی بیگانه (ای) را آشنا کردن

سزای توست ای گل این جراحت های پی در پی

نبایستی به روی خود زبان خار وا کردن

شدم بی ذوق تا آمد خدنگم بر نشان صائب

تغافل بر هدف بایست چون تیر خطا کردن

 
 
 
بابافغانی

چه باشد عاشقی خود را به غم‌ها مبتلا کردن

به صد خون جگر بیگانه‌ای را آشنا کردن

چه حاصل زین همه افسانهٔ مهر و وفا یارب

چو نتوان در دل سنگین او یک ذره جا کردن

ز گرد راه خوبان می‌فشاندم دامن تقوی

[...]

کلیم

شب عیدست می باید در میخانه وا کردن

بمی خشکی زهد روزه داران را دوا کردن

صراحی گر چنین پیوسته خواهد در سجود آمد

بیک شب طاعت سی روز را خواهد قضا کردن

ز ماه عید بی ابروی ساقی کار نگشاید

[...]

صائب تبریزی

به تدبیر خرد سر پنجه نتوان با قضا کردن

درین دریا به دست بسته می باید شنا کردن

دل غمگین به زور اشک هیهات است بگشاید

به دندان گهر نتوان گره از رشته وا کردن

ز خودداری به دست و پا ره نزدیک می پیچد

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از صائب تبریزی
بیدل دهلوی

در این محفل ندارد یمن راحت چشم واکردن

پریشانی‌ست مشت خاک را سر بر هوا کردن

اگر یک سجده احرام نماز نیستی بندی

قضای هر دو عالم می‌توان یکجا ادا کردن

مشو مغرور بنیادی که پروازست تعمیرش

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از بیدل دهلوی
فروغی بسطامی

شعار عشق بازان چیست، خوبان را دعا کردن

قفا خوردن، پی افشردن، جفا بردن، وفا کردن

کمال کامرانی در محبت چیست می‌دانی

بتی را پادشاهی دادن و خود را گدا کردن

به چشم پاک بنگر مجمع پاکیزه‌رویان را

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه