چون ز طرف باغ آن سرو روان آید برون
گل ز دنبالش چو سنبل موکشان آید برون
ریزد از خون غزالان حرم رنگ شکار
چون به عزم صید آن ابرو کمان آید برون
می گشاید جوی خون از مغز سنگ خاره را
ناله هر کس چو نی از استخوان آید برون
هر تمنایی که پختم زیر گردون خام شد
زین تنور سرد هیهات است نان آید برون
خامه من پیشتر از نامه می گردد تمام
نی سوار از دشت پر آتش چسان آید برون؟
راز عشق از پرده ناموس بیرون اوفتاد
چون ز تسخیر فروغ مه کتان آید برون؟
آه می آید برون از سینه پر ناوکم
همچو شیری کز میان نیستان آید برون
برنمی گردم به در بستن ازین بستانسرا
بسته ام همت که نخل باغبان آید برون!
سایه میخانه صائب از سر ما کم مباد!
هر که پیر آید به این منزل جوان آید برون
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به زیبایی و جذابیت یک سرو در باغ اشاره دارد که همراه با گلها و طبیعت بیرون میآید. او به شکار غزلان و جریان خون در این طبیعت میپردازد و نالهها و آرزوهای ناکامش را به تصویر میکشد. شاعر با اشاره به عاشقانههای خود، راز عشق و احساساتش را با قدرت بیان میکند. نهایتاً، او از میخانه و فضایی که در آن زندگی میکند، یاد میکند و به این مفهوم اشاره دارد که هر کس که سن و سالش بالا رفته باشد، دوباره حس جوانی و نشاط را پیدا میکند. این شعر ترکیبی از طبیعت، عشق، و احساسات انسانی است.
هوش مصنوعی: وقتی آن سرو خوش قامت از سمت باغ خارج میشود، گلها نیز به دنبالش مانند سنبلهای خوشبو بیرون میآیند.
هوش مصنوعی: در اینجا اشاره شده که وقتی کمان ابروان زیبای یک دختر بیرون میآید، خون غزالان شغل حرم به رنگ شکار میریزد. این بدان معناست که زیبایی و جذابیت او به حدی است که میتواند باعث طعمه شدن دیگران و به خطر افتادن آنها شود.
هوش مصنوعی: ناله هر انسان مانند صدای نی از درونش بیرون میآید و این صدا میتواند شکافهای عمیق و حتی سنگهای سخت را نیز به گریه وادارد.
هوش مصنوعی: هر خواستهای که در زیر آسمان مطرح کردم، به خاطر سردی این محیط و شرایط، به نتیجه نخواهد رسید و به سختی میتوانم انتظار داشته باشم که ثمرهای از آن به دست آید.
هوش مصنوعی: قلم من قبل از نوشتن نامه، به طور کامل آماده میشود. حالا چگونه میتواند سوارکار از دشت پر از آتش بیرون بیاید؟
هوش مصنوعی: راز عشق از پنهانی بیرون آمد، همانطور که وقتی نوری درخشان از یک منبع روشنایی آزاد میشود، تمام اطراف را روشن میکند.
هوش مصنوعی: احساسات عمیق و پنهانی از دل من بیرون میآید، مانند شیری که از دل یک جنگل پر از نی ظاهر میشود.
هوش مصنوعی: من از این باغ و بهشت خوشحالی برنمیگردم؛ ارادهام را برای خروج از این وضعیت جزم کردهام، زیرا میخواهم که درخت خرما به بار بنشیند و باغبان به باغ بازگردد.
هوش مصنوعی: امیدواریم همیشه زیر سایه میخانه و خوشی باشیم! هر کس که به این مکان قدم بگذارد، جوانی و شادابی به او برمیگردد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
در غمم گر جان ز جسم ناتوان آید برون
کی غم آن راحت جانم ز جان آید برون
می مده ساقی مکن کاری که ناگه پیش خلق
سر لعل او بمستی از زبان آید برون
خواستم کآرم خدنگش را برون از استخوان
[...]
نیست ممکن پخته کس زین خاکدان آید برون
از تنور سرد هیهات است نان آید برون
جسم سوزان مرا خاک از دهن بیرون فکند
چون هما از عهده این استخوان آید برون؟
هر کجا بی پرده گردد روی آتشناک او
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.