بهر معنی های رنگین لفظ را پرداز کن
باده شیراز را در شیشه شیراز کن
بوی گل در غنچه سربسته ایمن از صباست
لب ببند از گفتگو، خون در دل غماز کن
آبرو را در عوض دریادلان گوهر دهند
پیش ابر نوبهاران چون صدف لب باز کن
از بصیرت ترک دنیا سهل و آسان می شود
بهر پوشیدن، درین هنگامه چشمی باز کن
از هوس ها قالب خود را تهی چون ساختی
بر میان گلرخان چون بهله دست انداز کن
زود دلگیر از تماشای چمن خواهی شدن
در حریم بیضه سامان پر پرواز کن
راه بی پایان خود تا کنی یک نعره وار
خرده جان را سپند شعله آواز کن
از نیاز پست فطرت ناز مردم می کشی
بی نیازی پیشه خود کن، به عالم ناز کن
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به زیبایی و معانی عمیق رنگها و احساسات پرداخته است. او از طریق تشبیهها و تصویرسازیهای زیبا به بیان عشق، زیبایی و دلتنگی میپردازد. با اشاره به باده شیراز و گلها، شاعر نمادهای زیبایی و لذتخواهی را به تصویر میکشد. او میگوید که باید از گفتگوهایی که دل را میآزارد پرهیز کرد و در عوض به دنبال زیباییها و آراستگیهای درونی بود. همچنین به بینیازی و دوری از هوسها تأکید دارد و میخواهد که انسانها به دنبال کمال و زیباییهای بالا بروند. در کل، شعر دعوت به تفکر عمیق و جستجوی زیباییهای واقعی در زندگی است.
هوش مصنوعی: برای بیان زیباییهای معنوی و عشق، کلام را با ظرافت و زیبایی بیارایید، مانند اینکه شراب شیراز را در ظرفی از خود شیراز قرار دهید.
هوش مصنوعی: عطر گل در غنچهای که هنوز باز نشده در برابر نسیم محفوظ است. بهتر است سکوت کنی و از صحبت کردن دوری کنی، زیرا دل تو پر از غم است و نباید آن را فاش کنی.
هوش مصنوعی: آبرو را به بهای افرادی شجاع و دلیر میفروشند، مانند صدفی که در برابر باران بهار، دهانش را باز میکند تا گوهرهایش را نشان دهد.
هوش مصنوعی: با درک و بینش عمیق، رها شدن از دنیای مادی و دلبستگی به آن سادهتر میشود. در این شرایط، باید چشمانت را بگشایی و دنیا را به طور واقعی ببینی.
هوش مصنوعی: وقتی از خواستهها و آرزوهای خود رها شدی و خود را خالی کردی، در میان زیباییها و دلفریبها مانند پرندهای باش که به آرامی در هوا حرکت میکند و به زندگیات لطافت و زیبایی میبخشد.
هوش مصنوعی: به زودی از دیدن زیباییهای طبیعت ناراحت خواهی شد، پس باید بیپروا و آزاد مانند پرندهای در آسمان پرواز کنی.
هوش مصنوعی: برای ادامه دادن به مسیر بیپایان خود، به یک فریاد نیاز داری که جان کوچکت را مانند شعلهای مقدس به آواز درآورد.
هوش مصنوعی: اگر از نیاز و خواهشهای پایین و ناپسند انسانها فاصله بگیری و خود را در موقعیتی مستقل و بینیاز قرار دهی، میتوانی با سرافرازی و ناز در دنیای خود زندگی کنی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بند ترکش یک زمان ای ترک زیبا باز کن
با رهی یک دم بساز و خرمی را ساز کن
جامهٔ جنگ از سر خود برکش و خوش طبع باش
خانهٔ لهو و طرب را یک زمان در باز کن
چند گه در رزم شه پرواز کردی گرد خصم
[...]
فتح می آید در دهلیز دولت باز کن
بارگاه فخر خود با آسمان همراز کن
کوس نصرت کوب و چرم طبل اگر سوده شود
تیغ برکش پوست از سرهای دشمن ساز کن
بندبند فاجران گر فی المثل از آهن است
[...]
نو بهار است ای صنم، عیش بهار آغاز کن
ساخت برگ گل صبا، برگ صبوحی ساز کن
غنچه مستور در بستان ورق را باز کرد
عارفا از نام مستوری ورق را باز کن
گر شرابی میخوری، با نرگس مخمور خور
[...]
مطربا صبح است، قانون صبوحی ساز کن
دانه دل را سپند شعله آواز کن
از ته دل چون سحر برکش نوای ساده ای
نقش بر بال تذروان چنگل شهباز کن
سهل باشد پرده قانون خود را ساختن
[...]
دیده چون شبنم، برین گلزار عبرت باز کن
گریه بر انجام کار خویشتن آغاز کن
چشم رفت و،گوش رفت و، عقل رفت و،هوش رفت
ای دل آمد آمد مرگست، چشمی باز کن!
استخوانت گشت چون نی، ناله یی از دل بر آر
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.