گنجور

 
صائب تبریزی

بهر معنی های رنگین لفظ را پرداز کن

باده شیراز را در شیشه شیراز کن

بوی گل در غنچه سربسته ایمن از صباست

لب ببند از گفتگو، خون در دل غماز کن

آبرو را در عوض دریادلان گوهر دهند

پیش ابر نوبهاران چون صدف لب باز کن

از بصیرت ترک دنیا سهل و آسان می شود

بهر پوشیدن، درین هنگامه چشمی باز کن

از هوس ها قالب خود را تهی چون ساختی

بر میان گلرخان چون بهله دست انداز کن

زود دلگیر از تماشای چمن خواهی شدن

در حریم بیضه سامان پر پرواز کن

راه بی پایان خود تا کنی یک نعره وار

خرده جان را سپند شعله آواز کن

از نیاز پست فطرت ناز مردم می کشی

بی نیازی پیشه خود کن، به عالم ناز کن

 
 
 
سنایی

بند ترکش یک زمان ای ترک زیبا باز کن

با رهی یک دم بساز و خرمی را ساز کن

جامهٔ جنگ از سر خود برکش و خوش طبع باش

خانهٔ لهو و طرب را یک زمان در باز کن

چند گه در رزم شه پرواز کردی گرد خصم

[...]

امیرخسرو دهلوی

فتح می آید در دهلیز دولت باز کن

بارگاه فخر خود با آسمان همراز کن

کوس نصرت کوب و چرم طبل اگر سوده شود

تیغ برکش پوست از سرهای دشمن ساز کن

بندبند فاجران گر فی المثل از آهن است

[...]

سلمان ساوجی

نو بهار است ای صنم، عیش بهار آغاز کن

ساخت برگ گل صبا، برگ صبوحی ساز کن

غنچه مستور در بستان ورق را باز کرد

عارفا از نام مستوری ورق را باز کن

گر شرابی می‌خوری، با نرگس مخمور خور

[...]

صائب تبریزی

مطربا صبح است، قانون صبوحی ساز کن

دانه دل را سپند شعله آواز کن

از ته دل چون سحر برکش نوای ساده ای

نقش بر بال تذروان چنگل شهباز کن

سهل باشد پرده قانون خود را ساختن

[...]

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از صائب تبریزی
واعظ قزوینی

دیده چون شبنم، برین گلزار عبرت باز کن

گریه بر انجام کار خویشتن آغاز کن

چشم رفت و،گوش رفت و، عقل رفت و،هوش رفت

ای دل آمد آمد مرگست، چشمی باز کن!

استخوانت گشت چون نی، ناله یی از دل بر آر

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه