پیش هر تلخی نریزم آبروی خویشتن
می خورم قند از شکست آرزوی خویشتن
رشته این تنگ چشمان رنج باریک آورد
می کنم از جسم زار خود رفوی خویشتن
می فشارم، گر به حرف شکوه بگشاید دهن
چون سبو دستی که دارم بر گلوی خویشتن
در کف آیینه چون سیماب می لرزد به خویش؟
آنچنان لرزد دلم بر آبروی خویشتن
فارغم چون طوطی از حسن گلوسوز شکر
من که شکر می خورم از گفتگوی خویشتن
در غریبی چاره گرد یتیمی چون کنم؟
من که در دریا ندارم شستشوی خویشتن
پیش آن پاکیزه دامن، خانه نارفته ام
گرچه عمرم صرف شد در رفت و روی خویشتن
نیست ممکن این کشاکش از رگ جانم رود
تا نپیوندم به دریا آب جوی خویشتن
تا شدم چون نافه دور از ناف آهوی ختن
می فرستم قاصدی هر دم ز بوی خویشتن
چون به رنگ زرد من بر می خورد برگ خزان
زعفران می مالد از خجلت به روی خویشتن
بی خبر از پیچ و تاب هم سیه روزان نیند
می توان پرسید حال ما ز موی خویشتن
بارها نومید برگشتم ز دکان مسیح
به که خود باشم به همت چاره جوی خویشتن
چون غبارآلود می گردم ز خواب بی غمی
تازه می سازم به خون دل وضوی خویشتن
بس که صائب خویش را در عشق او گم کرده ام
می کنم از همنشینان جستجوی خویشتن
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر احساسات و درونیات خود را بیان میکند. او به تلخیها و شکستهای خود اشاره میکند و میگوید که به جای شکوه و ناله، سعی میکند آبرو و شرافت خود را حفظ کند. شعر نشاندهندهی رنج و حسرت شاعر نسبت به زندگیاش و همچنین تلاش او برای یافتن خود و بازگشت به هویت واقعیاش است. او از تنهایی و غریبی رنج میبرد و در جستجوی معنا و آرامش است. شاعر به زیباییهای عشق اشاره میکند و همچنین به مشکلات و چالشهایی که در زندگی دارد. در نهایت، او از گمشدگی در عشق و جستجوی خود صحبت میکند.
هوش مصنوعی: من در مواجهه با مشکلات و تلخیها هرگز اعتبار و آبرویم را زیر سؤال نمیبرم و در عوض، با شادمانی و شیرینی از ناکامیهایم لذت میبرم.
هوش مصنوعی: چشمان تنگنظر من باعث میشود که دلم به شدت رنج بکشد. از بدن نحیف و بیجان خود، خود را ترمیم میکنم و بهبود میبخشم.
هوش مصنوعی: اگر به من اجازه بدهند که از شکایت صحبت کنم، با همهٔ قدرتی که دارم، جلوی خودم را میگیرم و اجازه نمیدهم که از درد و ناراحتیام بگویم.
هوش مصنوعی: در درون آینه، تصویر من مانند جیوه میلرزد. آیا دل من نیز به خاطر آبرویم به این شدت میلرزد؟
هوش مصنوعی: مثل طوطی از زیبایی لحن خودم خوشحالم و از اینکه صحبتهای خود را میشنوم، به طعم شیرینی شکر میماند.
هوش مصنوعی: در تنهایی و دوری از دیار، چگونه میتوانم به یتیمی خود رسیدگی کنم؟ من که در این دریا توانایی شستشوی خود را ندارم.
هوش مصنوعی: من هنوز پیش آن فرد بیعیب و نقص نرفتهام، هرچند که عمرم را صرف تلاش برای درک و درونیسازی خودم کردهام.
هوش مصنوعی: این نبرد درونم هرگز نمیتواند از وجودم خارج شود، تا زمانی که به دریا سیلاب وجود خود نپیوندم.
هوش مصنوعی: من همچون نافهایم که از ناف آهوی ختن دور افتادهام و هر لحظه برای انتقال بوی خود، پیامی را ارسال میکنم.
هوش مصنوعی: وقتی به رنگ زرد من نگاه میکند، برگهای زرد خزان همانند زعفران به خاطر شرم روی خود را میمالند.
هوش مصنوعی: در اینجا شاعر اشاره میکند که افراد بدبخت و غمگین، به دلیل مشکلات و پیچیدگیهای زندگی، حتی نمیتوانند حال و روز خود را از دیگران بپرسند. در واقع، آنها درگیر مسائل خودشان هستند و حسرت و درد درونیشان اجازه نمیدهد که به دنیای خارج توجه کنند.
هوش مصنوعی: بارها از درگاه مسیح ناامید برگشتم، اما بهتر است که خودم تلاش کنم و به فکر راهحلهایی برای مشکلاتم باشم.
هوش مصنوعی: وقتی غم و اندوه مرا احاطه میکند و از خواب آرامی بیدار میشوم، با وجود درد و رنج، تلاش میکنم تا خودم را دوباره تازه کنم و زندگیام را احیا کنم.
هوش مصنوعی: به خاطر عشق او، تمام وجودم را فراموش کردهام و در تلاش هستم تا خود واقعیام را در میان دوستانم پیدا کنم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چشم تا پوشیده ام از آرزوی خویشتن
بسته ام چون غنچه گل در به روی خویشتن
دیده ام تا پیچ و تاب کاسه گرداب را
می برم خالی از این دریا به سوی خویشتن
سر به صحرا می زنم تا یابم از مجنون فغان
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.