شاخ چون دست کریمان شد زرافشان از خزان
در زر خالص زمین گردید پنهان از خزان
در درختان همچو نخل طور آتش در گرفت
جامه فانوس شد دیوار بستان از خزان
آب اگر در نوبهاران می چکید از روی باغ
می چکد آتش ز رخسار گلستان از خزان
آفتاب نوبهاران گر به زردی رو نهاد
شد ز هر برگ اختر سعدی فروزان از خزان
گرچه با دست نگارین عقده نتوان باز کرد
صد گره وا شد ز دلهای پریشان از خزان
چون پریزاد ابرها بال و پر رحمت گشود
بوستان شد شهر زرین سلیمان از خزان
از بهاران چند روزی گرچه برگ عیش یافت
شد زمین را پر ز برگ عیش دامان از خزان
خاک مظلم کز ترشرویی چو سیم قلب بود
چون زر خوش سکه شد یک روی خندان از خزان
برگها از بس به رغبت دست افشانی کنند
سرو نزدیک است گردد پایکوبان از خزان
می برد چون پاکبازان دل ز مردم بیشتر
گرچه شد جمعیت بستان پریشان از خزان
وقت بی برگی چو بلبل چون فراموشش کنم؟
من که دیدم از بهاران بیش احسان از خزان
از فنا پروا نباشد مردم بی برگ را
برگ گردد چون چراغ صبح لرزان از خزان
انقلابی در دل آزاد ما چون سرو نیست
باغبان گردید اگر دلسرد بستان از خزان
نیست با سوداییان فصل بهاران سازگار
می شود صائب دماغ من به سامان از خزان
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به زیبایی آثار خزان و تأثیر آن بر طبیعت و احساسات انسانی را توصیف میکند. شاعر از تغییرات فصل و احساس تنهایی و پریشانی ناشی از آن صحبت میکند. با ورود خزان، درختان و گلها حالتی متفاوت پیدا میکنند و زیبایی بهاری به تدریج محو میشود. اما همچنین، تغییرات خزان به نوعی موجب بیداری و تفکر در دلهای پریشان میشود. شاعر به تأثیر خزان بر عواطف انسانی و ناپایداری زندگی اشاره میکند و به خواننده یادآوری میکند که حتی در سختیها، زیبایی و امید هنوز وجود دارد.
هوش مصنوعی: چو درختان در پاییز به خاطر برکهای زرد و ریختهشان، شاخ و برگهایش مثل دستهای سخاوتمند میماند که از زیبایی سرشارند و در این حال، ثروت واقعی زمین در زیر این لایهی زرد پنهان شده است.
هوش مصنوعی: در میان درختان مانند نخل، آتش شعلهور شد و نور آن مانند فانوس بر دیوار باغ افتاد، در حالی که نشانههای پاییز در محیط دیده میشود.
هوش مصنوعی: اگر در بهار آب از روی باغ میریزد، به یقین در پاییز آتش از چهرهی گلستان میچکد.
هوش مصنوعی: اگر آفتاب بهار از زردی برگها نمایان شود، هر برگ مانند ستارهای خوشیمن و درخشان جلوه میکند که تحت تاثیر خزان قرار دارد.
هوش مصنوعی: هرچند که نمیتوان با قلم زیبا و نگارین مشکلات را حل کرد، اما از دلهای آشفته و خسته از فصل خزانی، صد مشکل باز شده است.
هوش مصنوعی: وقتی ابرها مانند موجودی افسونگر بال و پر رحمت خود را گشودند، شهر زرین سلیمان به باغی سرسبز تبدیل شد و از خزان رهایی یافت.
هوش مصنوعی: چند روزی از بهار گذشت و زمین پر از برگهای سبز و شاداب شد، اما به زودی این شادی و زیبایی با خزان و خشکسالی جای خود را خواهد شد.
هوش مصنوعی: خاکی که به خاطر تلخی و افسردگی به نظر تاریک میرسد، در حقیقت مانند قلبی است که به نقره شباهت دارد. اما وقتی که لبخندی از بهار بر آن نقش میبندد، به زیبایی زر میدرخشد و تغییر میکند.
هوش مصنوعی: برگها به خاطر شادی و سرزندگی که دارند، به رقص و حرکت میپردازند و به همین دلیل درخت سرو نزدیک است که در فصل خزان، پایکوبی کند.
هوش مصنوعی: دلِ پاک و بیآلایش انسانها، گاهی از جمعیت و شلوغی اطراف خود فاصله میگیرد و در سختیها، بیخود و بیجهت، خود را از دیگران جدا میبیند، هرچند که در دوران غم و ناراحتی، مانند پاییزی که درختان را پریشان میکند، هنوز هم در کنار آنهاست.
هوش مصنوعی: وقتی که درختان بیبرگ میشوند، چگونه میتوانم فراموش کنم آن لحظات زیبا را؟ من که در بهار بیش از همیشه محبت و خوبی را از پاییز تجربە کردهام.
هوش مصنوعی: مردم بیبرگ که از نابودی نمیترسند، مانند چراغی که در صبحگاه به آرامی میدرخشد، دوباره جان میگیرند و زنده میشوند حتی اگر در فصل خزان باشند.
هوش مصنوعی: اگر باغبان از سردی پاییز ناامید شود، نباید انتظار داشته باشد که در دل آزاد ما، همچون سرو، انقلابی شکل بگیرد.
هوش مصنوعی: فصل بهار با حال و هوای عاشقانی که در اندیشههای خود غرق شدهاند هماهنگ نیست. ذهن من مانند پاییز به آرامش نمیرسد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.