مستانه سر شیشه می باز گشودیم
دیگر در صد میکده راز گشودیم
هر بند طلسمی که در آن زلف درازست
چون شانه به سرپنجه اعجاز گشودیم
بی ظرفی ما باعث رسوایی ما شد
تا راه سخن بر لب غماز گشودیم
بر سینه ما ناخن شهباز فرو ریخت
تا بال به خمیازه پرواز گشودیم
صائب قلم ما نشود چون علم فتح؟
ما مهر نهانخانه اعجاز گشودیم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از لذت و رازهای زندگی و میکده صحبت میکند. او به لحظاتی اشاره دارد که در آنها به عمق احساسات و اسرار وجودی پی میبرد. شاعر بیان میکند که چگونه با شکستن بندها و طلسمها، به آزادی و روشنایی دست یافته و به بیان احساسات واقعی خود میپردازد. همچنین اشاره میشود که بیپروایی و جرأت در بیان سخنان باعث رسوایی و دیده شدن واقعیات میشود. در نهایت، شاعر از قدرت قلم خود سخن میگوید و ابراز میکند که به جای جستجوی پیروزیهای ظاهری، به کشف رازهای نهفته میپردازد.
هوش مصنوعی: با شجاعت و سرزندگی، پرده از راز میخانه برداشتهایم و دیگر در این دنیای نوشیدنیها، درهای جدیدی را گشودهایم.
هوش مصنوعی: هر گرهای که در زلف بلند او وجود دارد، مانند طلسمی است که با نیروی سحرآمیز ما به راحتی باز میشود.
هوش مصنوعی: نبود ظرف و ظرفیت ما سبب شد که به دردسر بیفتیم و به ناچار راز ناپسند خود را بر زبان آوردیم.
هوش مصنوعی: در دل ما خاطرات دردناك و عمیق جا گرفته است. زمانی که با جان و دل خواسته و آرزوهای بزرگ خود را پرواز دادیم، انگار از آن تجربههای تلخ عبور کردیم.
هوش مصنوعی: قلم ما نمیتواند به اندازه علم فتح، بینقص و ممتاز باشد؛ زیرا ما در دل آثار خود، رمز و رازی را آشکار کردهایم که دیگران نمیتوانند به آن دست پیدا کنند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.