پیش از گل رخسار تو افروخته بودم
چون لاله به داغ تو جگر سوخته بودم
شد مشت شراری و مرا در جگرافتاد
چون غنچه اگر خرده ای اندوخته بودم
چون شمع درین انجمن از ساده دلیها
رفتم که نفس راست کنم، سوخته بودم
بی برگ نمی کرد مرا سردی ایام
گر زان که به کنج قفس آموخته بودم
تا صبحدم از خرمن من دود برآورد
شمعی که به راه تو برافروخته بودم
از من خبر خوبی این باغ مپرسید
چون لاله گرفتار دل سوخته بودم
شد سوخته از گرمروی منزل اول
هر توشه که بهر سفر اندوخته بودم
چون لاله ازو داغ جگر سوز به من ماند
شمعی که به صد خون دل افروخته بودم
بر آتش من حیرت رخسار تو زد آب
ورنه ز پریشان نظری سوخته بودم
شد پرده بیگانگی از جان مجرد
هر پاره که بر خرقه تن دوخته بودم
صائب جگرم داغ شد از ناله بلبل
هر چند درین کار نفس سوخته بودم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به بیان عشق و دردهای ناشی از آن میپردازد. او از احساس سوختگی و رنجی سخن میگوید که به دلیل عشق و زیبایی معشوقش تجربه میکند. تشبیههای مختلفی چون لاله، شمع و غنچه به کار میروند تا عمق احساسات او را به تصویر بکشند. شاعر از ناامیدی و دردی که به خاطر دوری از معشوقش احساس میکند، میگوید و مرگ و جدایی را به تصویر میکشد. در نهایت، او با حسرت به اینکه همه چیز را برای عشقش قربانی کرده است، اشاره میکند و نشان میدهد که عشق او منجر به سوختن جگرش و در نهایت حیرت از زیبایی معشوق شده است.
هوش مصنوعی: قبل از اینکه تو بیایی و زیباییات را نمایان کنی، من همچون لالهای که در آتش داغی سوزانده شده، دلم پر از شور و شوق بود.
هوش مصنوعی: شعلهای در وجودم روشن شده و مانند غنچهای که به آرامی میروید، اگر اندکی احساس داشته باشم، همه چیز در درونم تغییر میکند.
هوش مصنوعی: در این جمع، مانند شمع سوختم و از سادگیام رفتم که فقط راست بگویم و به همین دلیل، از بین رفته و نابود شدم.
هوش مصنوعی: اگر بیبرگ بودم، این روزهای سرد مرا آزار نمیداد، چون یاد گرفته بودم که در کنج قفس زنده بمانم.
هوش مصنوعی: تا سپیده دم از حاصل من دودی برخواست از شمعی که برای روشن کردن راه تو روشن کرده بودم.
هوش مصنوعی: از من دربارهٔ این باغ، خبر خوشی نپرسید، چون خودم مثل لالهای بودم که دل سوخته و غمگین بودم.
هوش مصنوعی: از شدت گرما و سختی سفر، تمام توشهای که برای این مسیر آماده کرده بودم، نابود شد.
هوش مصنوعی: به خاطر درد و رنجی که از عشق به قلبم نشسته، مانند شمعی هستم که به سختی و با زخمهای دل روشن شدهام. روح و احساساتم به مانند لالهای سوخته باقی مانده و این داغ درونم همواره با من است.
هوش مصنوعی: در حالتی که من به شدت عاشق و پریشان بودم، چهرهی تو مثل آب بر روی آتش عمل کرد و مرا از عذاب رهایی بخشید. در غیر این صورت، در اثر ناراحتی و سردرگمی، به کلی میسوزیدم.
هوش مصنوعی: پردهی جدایی از روح آزاد من کنار رفت، هر بخشی که به لباس بدنم دوخته شده بود.
هوش مصنوعی: درد و اندوه من از صدای ناله بلبل بسیار زیاد شده است، هرچند که من خود قبلاً از دردی عمیق رنج میبردم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
با سینه غمت را سروکار بست و گرنه
صد بار ز آه سحرش سوخته بودم
یک لحظه فراق توام از دیده فرو ریخت
اشکی که به صد خون دل اندوخته بودم
تا جای خیالت نشود تیره شب هجر
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.