تلخی ز لب لعل تو نشنفتم و رفتم
خوش باش که ناکام دعا گفتم و رفتم
کردم سفر از خویش به آوازه یوسف
بانگ جرس از قافله نشنفتم و رفتم
چون سیل سبکسیر به رخساره پر گرد
خار و خس این بادیه را رفتم و رفتم
غافل نگذشتم ز سر خار ملامت
از آبله هر گام گهر سفتم و رفتم
چون عود ز خامی نزدم جوش شکایت
بوی جگر سوخته بنهفتم و رفتم
نعل سفرم جای دگر بود در آتش
در سایه دنیا مژه ای خفتم و رفتم
دادند به من عرض متاع دو جهان را
جز عبرت از آنها نپذیرفتم و رفتم
چون غنچه زباغی که نسیمش دم عیسی است
از همت من بود که نشکفتم و رفتم
دود از جگر حوصله طور برآورد
این داغ جگر سوز که بنهفتم و رفتم
هر کس گهری سفت درین بزم چو صائب
من نیز ز مژگان گهری سفتم و رفتم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساس یأس و ناامیدی گوینده است که به دنبال تجربهای تلخ از عشق و زندگی است. او به سفر و ترک دوست میپردازد و از ناکامیها و زخمهایی که در مسیر گرفتار شده سخن میگوید. گوینده با نالهای خاموش، از مسیر سخت و ناگوار خود یاد میکند و به تماشاگری از دور و احساس حسرت اشاره میکند. او به فقدان شادی و زیبایی در زندگیاش اعتراف میکند و در نهایت، تنها چیزی که از این سفر و تجربیات به دست آورده عبرت و آگاهی است. شعر به عواطف عمیق انسانی و دشواریهای زندگی پرداخته و به طور کلی حس غربت و تنهایی را منتقل میکند.
هوش مصنوعی: من از تلخیهای لبهای تو چیزی نچشیدم و بیخبر رفتهام، امیدوارم که خوب باشی، چون من با این که دعا کردم ولی نتیجهای نگرفتم و از کنارت دور شدم.
هوش مصنوعی: به خاطر آوازه و نام یوسف، راهی سفر شدم، ولی صدای جرس قافله را نشنیدم و ادامه دادم.
هوش مصنوعی: در اینجا شاعر تصویری از مسیر دشواری را به تصویر میکشد که با موانع و چالشهای مختلفی روبهرو است. او مانند سیلی پرشتاب و خروشان، از میان مشکلات و دشواریها عبور کرده و به جلو میرود، حتی اگر مسیر پر از خار و خس باشد. این تصویر نشاندهنده عزم و اراده او در ادامه مسیر است، هرچند که با سختیها و ناملایمات مواجه شده باشد.
هوش مصنوعی: از ملامت و سرزنشهای دیگران غافل نشدهام و با وجود مشکلات و دردسرهایی که دارم، هر گام به سوی هدفم پیشرفت میکنم و به راه خود ادامه میدهم.
هوش مصنوعی: وقتی که از خامی و ناپختگی دور شدم، دیگر عطری از جگر سوختهام نداشت، احساساتم را رها کرده و ترک کردم.
هوش مصنوعی: زندگی من به جاهای دیگری تعلق دارد، در میان آتش و در زیر سایه دنیا، با چشمی بسته و بیخبر، به سوی مقصدم حرکت کردم.
هوش مصنوعی: به من پیشنهاد دنیا و همهی نعمتهایش را دادند، اما من تنها از تجربهی این دنیا درس گرفتم و از آن گذشتم.
هوش مصنوعی: مانند غنچهای در باغ که نسیمش مانند نفس عیسی (نفس حیاتبخش) است، من به خاطر تلاش و اراده خودم است که نتوانستم شکوفا شوم و از دنیا رفتم.
هوش مصنوعی: دود از دل و جانم بلند شد، چون این درد سوزان را تحمل کردم و از آن جا دور شدم.
هوش مصنوعی: هر کسی در این محفل با ارزش و زیبا همیشه معروف و مورد توجه است، مانند من که از چشمانم هم الماس و زیبایی براق و خاصی میدرخشد و با این ویژگیها زندگیام را سپری کردهام.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
از کوی تو چون باد بر آشفتم و رفتم
گردی ز دل مدعیان رفتم و رفتم
خون بسته دلم ته بته از داغ جدایی
ایگل ز تماشای تو نشکفتم و رفتم
ای کاش که می مردم و معلوم نمی شد
[...]
زین بزم نه این بار بر آشفتم و رفتم
کی بود که تلخی ز تو نشنفتم و رفتم
دارد اثر سودهٔ الماس به چشمم
گردی که ز مژگان ز درت رُفتم و رفتم
ای هم نفسان رفتن از این غمکده کم نیست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.