نداد عشق گریبان به دست کس ما را
گرفت این می پر زور، چون عسس ما را
اگر چه سگ به مرس می کشند صیادان
کشیده است سگ نفس در مرس ما را
تمام روز ازان همچو شمع، خاموشیم
که خرج آه سحر می شود نفس ما را
فغان که منزل دور و دراز وادی عشق
نکرد دل تهی از ناله چون جرس ما را
خراب حالی ما لشکری نمی خواهد
بس است آمدن و رفتن نفس ما را
ترا که پای گلی هست، می به ساغر کن
که زهد خشک کشیده است در قفس ما را
به گرد خاطر ما آرزو نمی گردید
لب تو ریخت به دل رنگ صد هوس ما را
اگر چه در قفس افتاده ایم از گلزار
ز گل نمی گسلد رشته نفس ما را
شکسته بال و پرانیم، جای آن دارد
که باغبان کند از چوب گل قفس ما را
غریب گشت چنان فکرهای ما صائب
که نیست چشم به تحسین هیچ کس ما را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این غزل درباره درد و رنج عشق و وابستگی به آن است. شاعر به توصیف حالتی میپردازد که در آن عشق او را از دیگران جدا کرده و به نوعی در قفس احساساتش گرفتار شده است. او به احساس خفگی و خاموشی در برابر عشق اشاره میکند و میگوید که اگرچه در وضعیت نامناسبی به سر میبرد، اما عشق و امیدش به زندگی همچنان در او زنده است. همچنین بر این نکته تاکید میکند که آرزوهایش به خاطر عشق، او را به سمت شخص خاصی میکشاند و در عین حال، از پیچیدگیهای عشق و اثرات آن بر حال و روزش سخن میگوید. شاعر از یأس و ناامیدی، و در عین حال از زیبایی و ذوقی که عشق در زندگیاش میآفریند، سخن میگوید.
هوش مصنوعی: عشق هیچکس را در کنترل خودش نگرفت، اما این شراب قوی ما را به زنجیر کشید، مانند یک نگهبان که ما را در اختیار دارد.
هوش مصنوعی: اگرچه صیادان سگ را به دام میاندازند، اما نفس آن سگ هنوز در مرز ما وجود دارد.
هوش مصنوعی: ما تمام روز مانند شمع ساکت و بیصدا هستیم، زیرا نفس ما برای آه کشیدن در صبح به پایان میرسد.
هوش مصنوعی: آه که سفر به وادی عشق چقدر طولانی و دشوار است، دل ما که از ناله خالی است، مانند ناقوس، ما را به درد میآورد.
هوش مصنوعی: حال خراب ما نیازی به لشکر ندارد، همین که نفس ما بیاید و برود کافی است.
هوش مصنوعی: تو که مانند گل زیبا و لطیفی، باید مرا در ساغری پر از شراب قرار دهی، چون زهد و عبادت سخت و خشک، ما را در قفس و محدودیت نگه داشته است.
هوش مصنوعی: اگر آرزوهای ما به گرد خاطرمان جمع نمیشود، لبهای تو رنگی به دل ما میزنند که پر از هوس و خواسته است.
هوش مصنوعی: اگرچه در قفس و محدودیت هستیم، اما عشق و زیبایی که در دل داریم از ما جدا نمیشود.
هوش مصنوعی: ما به شدت آسیب دیده و ناتوان شدهایم و این وضع ما جای آن دارد که باغبان برای ما از چوب، قفسی بسازد.
هوش مصنوعی: فکرهای ما به قدری متفاوت و خاص شدهاند که دیگر انتظار تحسین و تشویق از هیچ کسی را نداریم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
گر التفات بود شمع مجلس مارا
به کیمیای نظر زر کند مس مارا
مرو ز دیده که نقش بنفشه خالت
بجای مردم چشم است نرگس مارا
تو خود بگو صفت حسن خود که دوزخ تو
[...]
ز روی ذات برافکن نقاب اسما را
نهان به اسم مکن چهرهٔ مسما را
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.