دست طمع ز مایده چرخ شسته ایم
از جان سخت خود به شکم سنگ بسته ایم
دامان بادبان توکل گرفته ایم
در زورق حباب به لنگر نشسته ایم
برگ خزان رسیده گلزار عالمیم
پیوند شاخسار اقامت گسسته ایم
موقوف ترکتاز نسیمی است گرد ما
بر روی برگ گل به امانت نشسته ایم
چون قطره سر به دامن دریا نهاده ایم
وز موجه تردد خاطر نرسته ایم
در بند یک اشاره موج است این طلسم
دل چون حباب بر نفس خود نبسته ایم
کیفیت از عبادت ما می چکد به خاک
در آب تلخ دامن سجاده شسته ایم
فردا به روی مصحف دل چون نگه کنیم؟
شیرازه اش به رشته زنار بسته ایم
مردم چرا به خرمن ما اوفتاده اند ؟
هرگز به سهو خاطر موری نخسته ایم
مکتوب خویش از الف آه کرده ایم
کاغذ دریده ایم و قلم را شکسته ایم
صائب به عیب خویش فتاده است کار ما
زان رو زبان زنیک و بد خلق بسته ایم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان حال و وضعیت روحی و معنوی فردی میپردازد که از دنیا و مادیات دوری گزیده و به توکل و اعتماد به خدا روی آورده است. او با تصاویری از طبیعت و زندگی، احساس گیجی و ناراحتی خود را ابراز میکند. فرد در تلاش است تا از مشکلات و آشفتگیهای زندگی گذر کند و به دنبال آرامش و عبادت باشد. او به نوعی به تعبیر سوالاتی درباره زندگی و مرگ میپردازد و با استفاده از تمثیلهایی چون قطرهای در دریا و حبابی بر روی آب، بیشتر به مفهوم فراموشی و فانی بودن زندگی اشاره میکند. در نهایت، این شعر نشاندهنده جستجوی انسان در راه معنویت و یک دل بودن با حق است، در حالی که در دنیا با ناملایمات و مشکلات روبروست.
هوش مصنوعی: ما از آرزوهای بیهوده دست کشیدهایم و به خاطر سختیهای زندگی، خود را به چالشهای دشواری دچار کردهایم.
هوش مصنوعی: ما برای حرکت در کشتی زندگی، به بادبان توکل آویختهایم و در این کشتی، مانند حبابی در دریا، به آرامش نشستهایم.
هوش مصنوعی: ما در این دنیای بیثبات مانند برگهای خزان هستیم، که از درخت جدا شده و در مکانی بیثبات و موقتی قرار داریم.
هوش مصنوعی: نسیمی که به آرامی میوزد، به ما یادآوری میکند که مانند برگ گلی، موقتی و گذرا هستیم و در این دنیا به طور موقت جا داریم.
هوش مصنوعی: ما مانند قطرهای هستیم که در دامن دریا قرار گرفتهایم و از غرق شدن در امواج دریا نمیتوانیم فکر خود را رها کنیم.
هوش مصنوعی: این بیت از شاعر به احساسی اشاره دارد که مانند یک حباب، شکننده و زودگذر است. او میگوید که دلش به هیچ محدودیتی دچار نشده و به آزادی فکر و احساس میکند. در واقع، او حس میکند که این تأثیرات و احساسات مانند موجی در آب، در حال حرکت و تغییرند و او در محدودیت قرار ندارد.
هوش مصنوعی: عبادت ما به قدری ناپایدار و بیکیفیت است که اثرات آن، فقط در دنیای خاکی و تلخ وجود دارد و ما در واقع دامن سجادهمان را به آب تلخ شستهایم، یعنی تلاش و دعاهایمان به جایی نمیرسد.
هوش مصنوعی: فردا وقتی به کتاب دل نگاه کنیم، میبینیم که آن را با بند زرتشتیان محکم کردهایم.
هوش مصنوعی: مردم چرا به محصول ما آسیب میزنند؟ ما هرگز به عمد یا خطا هم به کسی آسیب نرساندهایم.
هوش مصنوعی: ما نامهام را با آه و ناله نوشتهایم، کاغذ را پاره کردهایم و قلم را شکستهایم.
هوش مصنوعی: صائب به اشتباهات خود پی برده و به همین خاطر ما زبان خود را بسته و از گفتن چیزهای ناپسند خودداری کردهایم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
خیز، ای به دل نشسته که بیدل نشسته ایم
مگسل ز ما که بهر تو از خود گسسته ایم
آه، ار به روی تو نگشاییم ما شبی
چشمی که در فراق تو شبها نشسته ایم
آلوده جفای تو جان می رود درون
[...]
عمری ست دل به مهر و وفای تو بسته ایم
پیوند با تو کرده و از خود گسسته ایم
زهاد و خلد نسیه و اوباش و عیش نقد
ما خود به دولت غمت از هر دو رسته ایم
ما را چو در حریم وصال تو راه نیست
[...]
از دست رفت فرصت و ما پا شکسته ایم
در راه آرمیده چو منزل نشسته ایم
چون شیشه نیمه گشت کمر بسته می شود
شد عمر ما تمام و میان را نبسته ایم
سیلاب حادثات ز فریادیان ماست
[...]
گر میخری شکسته تو خود ما شکسته ایم
ور خسته میپذیری ما سخت خسته ایم
لطف تو میگشاید اگر کار بسته را
ما پای خود بدست خود ایدوست بسته ایم
ای خضر رهنما نظری کن بما که ما
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.