از شرم عشق بود مرا در نقاب چشم
شد زان رخ گشاده مرا بی حجاب چشم
سوزد به هر کجا که فتد اشک گرم من
دارد ز بس به دیدن رویت شتاب چشم
ترک حیات نیست به خاطر مرا گران
ترسم شود ز مرگ، بدآموز خواب چشم
امروز محو دختر رز نیست چشم من
واشد مرا به روی قدح چون حباب چشم
مشق نظاره گل روی تو می کنم
گر افکنم جدا ز تو برآفتاب چشم
پایم نمی رسد به زمین از شکفتگی
تا سوده ام به پای تو همچون رکاب چشم
از خط فزود مستی آن چشم پر خمار
در نوبهار سیر نگردد ز خواب چشم
گه اشک می فشاند و گه محو می شود
هر دم زند ز شوق تو نقشی بر آب چشم
از بحر، چون حباب، تهی کاسه است حرص
قانع دهد چو آبله آب از سراب چشم
فریاد کز نظاره خورشید طلعتان
خواهد رساند خانه دل را به آب چشم
باغ و بهار عشق، جگرهای سوخته است
آتش همیشه آب دهد از کباب چشم
هر کس که آبرو طلبد صائب از سخن
دارد ز حرص از گل کاغذ گلاب چشم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به احساسات عمیق و پیچیده عشق و اشتیاق اشاره دارد. شاعر از شرم و حیا در عشق سخن میگوید و اینکه چگونه چشمهای معشوق او را بیپرده و بیحجاب میسازد. اشکهای گرم او نشانی از درد و شوق است که در هر کجا که برود، سوزند. او به زندگی و وجود محبوبش وابسته است و از مرگ و خوابهای بد میترسد. شاعر به زیبایی دختر رز اشاره میکند و نشان میدهد که چگونه عشق او را در حالت محو و افسون نگه میدارد. همچنان به شکفتگی و نشاط ناشی از عشق اشاره میکند و این احساس را با آب و گل مقایسه میکند. شعر به یک تصویر شاعرانه از عشق، عشق و زیبایی معشوق میپردازد و با نمادهایی از طبیعت و زندگی این احساس را توصیف میکند.
هوش مصنوعی: به خاطر عشق، به روشی شرمگین چشمانم را پنهان کرده بودم، اما از زیبایی آن چهره شگفتانگیز، دیگر نمیتوانستم خودم را بپوشانم و چشمانم را بدون حجاب در برابر او گشودم.
هوش مصنوعی: اشک گرم من در هر جایی که بیفتد میسوزد، زیرا چشمانم به خاطر دیدن چهرهات به شدت تند خیس شدهاند.
هوش مصنوعی: زندگی را ترک نمیکنم زیرا از مرگ میترسم و این ترس برایم سنگین است. خواب چشمانم میتواند عواقب بدی داشته باشد.
هوش مصنوعی: امروز چشمم به زیبایی دختر گل معطوف نیست و مانند حبابی که درون لیوان است، مرا به دنیای تازهای برده است.
هوش مصنوعی: من برای تماشا و یادگیری از زیبایی چهرهی تو، خود را از نور آفتاب جدا میکنم، حتی اگر این کار برایم سخت باشد.
هوش مصنوعی: به خاطر شادی و شگفتیای که دارم، احساس میکنم که پاهایم به زمین نمیرسد و مانند رکابی برای تو به نظر میآیم.
هوش مصنوعی: چشمانی پر از خواب و سرمستی در بهار، همچنان در خواب و غفلت میمانند و نمیتوانند حقیقت زیباییها را ببینند.
هوش مصنوعی: هر لحظه یا با اشک میریزد و یا غرق در خیال میشود، به خاطر عشق تو تصویری بر آب چشم ایجاد میکند.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که انسانها بهمانند حبابهایی بر روی آب دریا هستند که در نهایت خالی و بیمحتوا میشوند. حرص و طمع در زندگی، به اندازهٔ آبلهای است که فقط از سراب چشم ناشی میگردد و نمیتواند انسان را راضی کند. به عبارتی دیگر، آنچه که از تلاش و کوشش بهدست میآید، تنها ظاهری فریبنده دارد و در نهایت به رضایت واقعی منجر نمیشود.
هوش مصنوعی: صدایی که از دیدن چهره درخشان شما برمیخیزد، خانه دل را پر از اشک خواهد کرد.
هوش مصنوعی: باغ و بهار عشق، متشکل از دلهای سوختهای است که آتش عشق دائماً شعلهور میشود و این آتش موجب میشود که اشکها به عنوان آب بر آتش کباب دل فشانده شوند.
هوش مصنوعی: هر کسی که به دنبال حفظ آبرو و اعتبار خود باشد، باید از کلماتی بهره بگیرد که در آنها حرص و تمایل به زیبایی وجود دارد؛ مانند گلابی که از گل به دست میآید و نشاندهنده لطافت و زیبایی است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای ملک را ز روی تو بر آفتاب چشم
گوهر فشان ز چشم تو دارد سحاب چشم
در عهد عدل توست که بر پاسبان و دزد
یک چشم زخم یاد نکرده ست خواب چشم
همواره حاسدان تو را پر ز نار دل
[...]
از گوهر سرشک بود آب و تاب چشم
چشمی که خشک شد نبود در حساب چشم
از چشم و دل مپرس که در اولین نگاه
شد چشم من خراب دل و دل خراب چشم
بیدار کردن دل خوابیده مشکل است
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.