از گوهر سرشک بود آب و تاب چشم
چشمی که خشک شد نبود در حساب چشم
از چشم و دل مپرس که در اولین نگاه
شد چشم من خراب دل و دل خراب چشم
بیدار کردن دل خوابیده مشکل است
ور نه به یک دو قطره شود شسته خواب چشم
در دست رعشه دار گهر را قرار نیست
شد بیقرار اشک من از اضطراب چشم
از حیرت جمال تو آیینه خشک شد
از آفتاب اگر چه شود بیش آب چشم
خواهد دمید سبزه خط از عذار یار
تا خشک می کند عرق خود حجاب چشم
صبح از نظاره دیده خورشید را نیست
کی می شود سفیدی ظاهر نقاب چشم؟
هر چند از آفتاب بود تلخی گلاب
شد تلخ از ندیدن رویت گلاب چشم
از بس به روی تازه خطان چشم دوختم
چون مصحف غبار مرا شد کتاب چشم
هرگز نمی رسد لب خمیازه اش بهم
از خانه است اگر چه مهیا شراب چشم
صائب شکنجه ای بتر از چشم شور نیست
پروای شور حشر ندارد کباب چشم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر اشاره به عواطف عمیق و تأثیرات عشق دارد. شاعر با استفاده از تصاویر زیبا و استعارهها، احساسات ناشی از عشق و دلبستگی را به تصویر میکشد.
او به بررسی وضعیت چشم و دل میپردازد و میگوید که این دو به شدت تحت تأثیر یکدیگرند و به خاطر عشق، دلشکسته و ناتوان میشوند. شاعر به دشواری بیدار کردن دل خوابآلود از عشق اشاره میکند و بیان میکند که اشک و اضطراب ناشی از عشق، او را درگیر کرده است.
در نهایت، این شعر بیانگر حالاتی است که عشق و زیبایی معشوق بر روح و روان انسان میگذارد و به نوعی به احساس انزوای عاطفی و درد ناشی از دوری و عدم وصال میپردازد.
هوش مصنوعی: چشمی که اشک و زیباییاش از گوهر آبدیگریست، وقتی که خشک شد، دیگر در محاسبات و اندازهگیریها جایگاهی ندارد.
هوش مصنوعی: از چشم و دل من نپرس که در همان نگاه اول، چشمم از عشق دیوانه شد و دلم نیز از نگاه چشم خراب.
هوش مصنوعی: بیدار کردن دلهای بیخبر کار دشواری است، وگرنه با یک یا دو قطره اشک، خواب چشمها میتواند زدوده شود.
هوش مصنوعی: در دست کسی که لرز دارد، جواهر قرار نمیگیرد. این به معنای آن است که از اضطراب و ناراحتی، اشکهای من بیوقفه میریزد.
هوش مصنوعی: به دلیل زیبایی و درخشش تو، حتی آینه نیز از شدت حیرت و شگفتی خشک شده است. هرچند که اشکهایم مانند آب زیاد شدهاند.
هوش مصنوعی: سبزههای جوان از چهرهی محبوبم خواهد رویید و آنچنان تأثیرگذار است که حتی عرق خود را برای پوشاندن و پنهان کردن چشمهایم خشک میکند.
هوش مصنوعی: صبحی که از خورشید روشن میشود، پژمردگی و تاریکی دیده نمیشود. سوال این است که چه زمانی سفیدی و روشنی به چهره واقعی چشمها نمایان خواهد شد؟
هوش مصنوعی: هرچند گلاب از آفتاب خوشبو و خوشعطر است، اما تلخی آن به دلیل دوری و ندیدن چهرهای محبوب به وجود آمده است.
هوش مصنوعی: به خاطر اینکه خیلی به چهرهی زیبا و جدید معشوق نگاه کردم، چشمانم مانند کتابی که گرد و غبار بر آن نشسته، پر از نشانهها و نشانهگذاریها شدهاند.
هوش مصنوعی: هرگز نمیتواند لب خمیازهاش به هم بیاید، چون همیشه در خانهاش است. هرچند چشمش آماده نوشیدن شراب است.
هوش مصنوعی: چشم حسود بدترین نوع عذاب است و هیچ چیز مانند آن دردناک نیست. آن کسی که دچار این دلهره است، هیچ توجهی به آتش و عذاب های دیگر ندارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای ملک را ز روی تو بر آفتاب چشم
گوهر فشان ز چشم تو دارد سحاب چشم
در عهد عدل توست که بر پاسبان و دزد
یک چشم زخم یاد نکرده ست خواب چشم
همواره حاسدان تو را پر ز نار دل
[...]
از شرم عشق بود مرا در نقاب چشم
شد زان رخ گشاده مرا بی حجاب چشم
سوزد به هر کجا که فتد اشک گرم من
دارد ز بس به دیدن رویت شتاب چشم
ترک حیات نیست به خاطر مرا گران
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.