با درد خشک ساخته ام، از دوا ترم
چشم غبار دیده ام، از توتیا ترم
در آفتابروی قناعت نشسته ام
از سایبان منت بال هما ترم
ای سیل بگذر از سر ویرانیم که من
از نقش پای ریگ روان بی بقا ترم
جرم مرا چو اشک میاور به روی من
کز جبهه تا (به) نقش قدم از حیا ترم
دورم مکن به تهمت بیگانگی که من
از معنی بلند به دل آشنا ترم
حسنش همان به ساغر می جلوه می کند
از اشک تاک اگر چه بسی باصفا ترم
روزی که در پیاله می لاله رنگ نیست
از عندلیب فصل خزان بینوا ترم
هر چند می دهم به غزل داد خسروی
صائب همان ز عرفی شیرین ادا، ترم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر از مضامین غم و درد جدایی و عشق سخن میگوید. شاعر با استفاده از نمادهایی چون درمان درد و قناعت، احساسات عمیق خود را بیان میکند. او به چالشهایی که در زندگی با آنها روبهرو است اشاره میکند و تأکید دارد که نباید او را به سادگی قضاوت کرد، زیرا او از درون با معانی عمیق آشناست. اشاره به زیبایی و لطافت عشق در اشعار و تفاوت بین ظاهر و باطن نیز در این شعر دیده میشود. شاعر در نهایت به این نکته میرسد که باوجود تمام چالشها و دردها، زیبایی و حقیقت عشق را نمیتوان نادیده گرفت.
هوش مصنوعی: با رنج و سختی زندگی کردهام، اما از دارویی که خواستهام بینیاز نیستم. چشمانم از غبار غم پر شده و به خیالی از تو نیاز دارم.
هوش مصنوعی: من در نور خورشید قناعت نشستهام و از سایهی لطف بزرگانی که بال و پرم را حمایت میکنند، بهرهمندم.
هوش مصنوعی: ای سیل، از روی ویرانی من بگذر، چرا که من از اثری که پای ریگ روان به جا میگذارد، ناپایدارترم.
هوش مصنوعی: مرا به جرم خود مانند اشک، زیاد به رو نیاور، زیرا من از جبهه تا نقش قدم از حیا خجالت میکشم.
هوش مصنوعی: مرا به اتهام بیگانگی دور نکن، چرا که من با عمق معانی آشنا تر هستم.
هوش مصنوعی: زیبایی او در ساغر و جام شراب جلوهگر است، هرچند که من از لحاظ زیبایی بسیار دلنشینتر و زیباتر هستم، اما او با آن حالت، زیباییاش را نشان میدهد.
هوش مصنوعی: روزی که در پیاله رنگ لاله وجود ندارد، از مرغ خوشخوان در فصل پاییز بیچارهترم.
هوش مصنوعی: هرچند که در شعر من از قدر و مقام شاعران بزرگی مانند صائب و عرفی بهرهبرداری کردهام، اما هنوز نتوانستهام به آن شیرینی و زیبایی دست پیدا کنم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
از گریه های بیهده سر تا به پا ترم
هر چند بیش گریه کنم بی صفاترم
با آن که عمرهاست که بیگانه با منست
هر لحظه با کرشمهٔ او آشناترم
رضوان چگونه گوش به دستان من کند
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.