موی میان نبود که من همچو مو شدم
بیرنگ بود حسن که یکرنگ او شدم
آن زلف فتنه ساز که عمرش دراز باد
نو خط تاب بود که من فتنه جو شدم
انگاره بود گوی سبکسیر آفتاب
روزی که من ربوده چوگان او شدم
دیروز سر ز بیضه برآورد عندلیب
گل در چمن نبود که من بذله گو شدم
شد محو طوق فاخته و طوق من به جاست
یارب چه روز بود گرفتار او شدم
واقف نمی شود به سرم تیغ اگر زنند
چون خط ز بس که محو بناگوش او شدم
گلزار بی حصار، بهشت نظارگی است
دیدم ترا خراب زمی، کامجو شدم
صد آرزو به گرد دلم در طواف بود
از حیرت جمال تو بی آرزو شدم
لبهای می چکان ترا در طواف بود
از حیرت جمال تو بی آرزو شدم
لبهای می چکان ترا در سر شراب
کردم نظاره تشنه صد آرزو شدم
بیمار داری دل بیمار مشکل است
جای شگفت نیست اگر تندخو شدم
آن کعبه را که می طلبیدم به صد نیاز
در پیش چشم بود چو بی جستجو شدم
مفتاح قفل کعبه دل مهر خامشی است
صد فتح روی داد چو بی گفتگو شدم
یک گوهر نسفته درین نه صدف نماند
صائب ز بس به بحر تفکر فرو شدم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان تحولی درونی و عاطفی شاعر میپردازد. او از زیباییها و عشق سخن میگوید، و تاثیری عمیق بر خود احساس میکند. شاعر خود را با موی دیگران مقایسه میکند و درمییابد که چگونه جذب زیباییهای یار شده و به دنیای عشق و آرزوهای بیپایان فرو رفته است. او به تصاویری از طبیعت و عشق اشاره میکند که باعث شدهاند این جذبه و حیرت او را درگیر کند. با تصاویری مانند گل و خوشه، به آمال و آرزوهایش و همچنین به عمق عواطفش پرداخته و در نهایت از حالتی از تسلیم و حیرانی در برابر عشق سخن میگوید. شاعر در نهایت به این نتیجه میرسد که عشق و زیبایی یار، او را از دنیای پیشینش جدا کرده و به جهانی جدید و شگفتانگیز وارد کرده است.
هوش مصنوعی: من بدون اینکه هیچ تغییری در خودم ایجاد کنم، به خاطر زیبایی او به حالت دلخواه و بیرنگش درآمدم.
هوش مصنوعی: آن زلف زیبا و وسوسهانگیز که عمرش طولانی باد، همچون خم مویی که من را به سوی فتنه و گرفتاری کشاند.
هوش مصنوعی: به یاد میآورم روزی را که به مانند پرندهای سبکپر، همچون خورشید در آسمان، آزاد بودم، و در آن روز من چمن را با چنگ زدن به زمین، بهدست آوردم.
هوش مصنوعی: دیروز، وقتی که بلبل از لانهاش بیرون آمد، در باغ گلی پیدا نشد، بنابراین من شروع به شوخی و لطیفهگویی کردم.
هوش مصنوعی: من از زیبایی و جذابیت طوق فاخته (پرندهای که نماد عشق و دلچسبی است) به شدت مجذوب شدهام و حالا در شگفتم که روزی به این احساس گرفتار شدم.
هوش مصنوعی: اگر تیغ هم بر سرم بزنند، متوجه نمیشوم، زیرا آنقدر مجذوب زیبایی گوشهای او شدهام که همهٔ چیزهای دیگر را فراموش کردهام.
هوش مصنوعی: باغی زیبا و آزاد، جایی دلانگیز برای تماشا است. وقتی تو را در زمین خراب و ویران دیدم، احساس شوق و خوشحالی به من دست داد.
هوش مصنوعی: دل من پر از آرزوهای زیادی بود که دور آن میچرخیدند، اما وقتی زیبایی تو را دیدم، همه آن آرزوها را فراموش کردم و بیآرزو شدم.
هوش مصنوعی: لبهای تو که مانند شراب روان هستند، همچنان که به دور زیباییات گردش میکنند، مرا در حیرت فروبرده و بیهیچ آرزویی کرده است.
هوش مصنوعی: به تماشای لبهای تو که شراب را مینوشند نشستم و در این حال، دلباخته شدم و هزاران آرزو در دلم جوانه زد.
هوش مصنوعی: مراقبت از فردی که حالش خوب نیست، کار دشواری است. بنابراین نباید جای تعجبی داشته باشد اگر من در این شرایط، کمی عصبانی شوم.
هوش مصنوعی: آن کعبهای که با تمام نیازهایم به دنبالش بودم، در پیش چشمانم قرار داشت، وقتی که بدون تلاش و جستجو به آن رسیدم.
هوش مصنوعی: کلید قفل دل، محبت سکوت است. پس از آنکه خاموش شدم، درهای بسیاری به رویم باز شد.
هوش مصنوعی: یک سنگ قیمتی که هنوز در صدفی پنهان نشده است، دیگر جای پنهان شدن ندارد. صائب، به خاطر بسیاری از فکر کردنهایم، به عمق دریا رفتم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
در عشقِ مویِ دوست به مانندِ مو شدم
وز یاد او چنان شدم آخر که او شدم
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.