گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
صائب تبریزی

سر بر فلک ز همت والا کشیده ام

تسبیح را ز دست ثریا کشیده ام

هرگز نشد که بر سر حرف آورم ترا

من کز دهان غنچه سخن وا کشیده ام

گرکوه بیستون طرف بحث من شده است

در خاک و خون به موی مدارا کشیده ام

نیسان چرا گهر نکند قطره مرا؟

کم محنتی ز تلخی دریا کشیده ام؟

از پا کشند بی ادبان خار را و من

از خار راه او ز ادب پا کشیده ام

از خاکمال حادثه ایمن نبوده ام

چون سایه رخت خویش به هر جا کشیده ام

بارست بر تجرد من تهمت لباس

داغم که پا به دامن صحرا کشیده ام!

صائب دچار نشتر الماس گشته است

بیش از گلیم خویش اگر پا کشیده ام

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode